۱۳۸۸ اسفند ۱, شنبه

مدارس غیر انتفاعی نمی توانند مدلی مناسب و کارا برای خصوصی شدن در آموزش و پرورش باشند



رئیس سازمان خصوصی سازی به جای مدال به فکر رتبه جهانی دانش آموزان ایرانی در خواندن و نوشتن باشند !
بی زحمت !

چندی قبل دبیر کل شورای عالی آموزش و پرورش از پیشنهاد تخصیص سرانه آموزشی در سبد مصرف خانوار در روند تهیه سند ملی آموزش و پرورش خبر داد.

خبر و تحلیل را در این جا بخوانید ( 1 )
به تازگی رييس سازمان خصوصي‌سازي از واگذاري مديريت مدارس به بخش خصوصي در صورت خصوصي‌سازي آموزش و پرورش خبر داده است .


بخوانید :
" خصوصي‌سازي به مدارس رسيد


موج- رييس سازمان خصوصي‌سازي از واگذاري مديريت مدارس به بخش خصوصي در صورت خصوصي‌سازي آموزش و پرورش خبر داد. «غلامرضا حيدري کردزنگنه» در خصوص خصوصي‌سازي مدارس به تهيه لايحه‌اي بر اساس قانون خدمات کشوري اشاره کرد که با توجه به قانون سياست‌هاي کلي اصل44، دولت ملزم به ارائه اين لايحه ظرف يکسال است.
وي اظهار داشت: بر اساس ماده 16 قانون خدمات کشوري مي‌توان براساس قيمت‌هاي تمام شده، برون سپاري را در مدارس انجام داد. وي با تاکيد بر آموزش مناسب در مدارس غيرانتفاعي به مقايسه مدارس دولتي و غيرانتفاعي در کسب مدال‌هاي المپياد پرداخت که به‌رغم آموزش 8/7‌درصدي دانش‌آموزان در مدارس غيرانتفاعي، اين مدارس موفق به کسب 59 مدال شده‌اند. وي ادامه داد: اين درحالي است که آموزش 2/92‌درصدي دانش آموزان در مدارس دولتي صورت مي‌گيرد و اين مدارس در مجموع موفق به کسب يک مدال المپياد شده‌اند.


کرد زنگنه تصريح کرد: به‌رغم پرداخت هزينه‌هاي آموزش و پرورش از سوي دولت، بازدهي مناسبي از اين مدارس حاصل نمي‌شود. وي با اشاره به تجربه ساير کشورها در برون‌سپاري آموزش و پرورش کودکان و نوجوانان گفت: هزينه‌هاي آموزش و پرورش در قالب کوپن‌هاي آموزشي به خانواده‌ها پرداخت مي‌شود که تلاش مدارس در کسب تعداد کوپن‌هاي آموزشي از سوي خانواده منجر به ايجاد رقابت و افزايش کيفيت آموزش مي‌شود. وي اضافه کرد: در لايحه 16 خدمات کشوري اين مکانيزم پيش‌بيني شده است که بر اساس آن دولت مي‌تواند قيمت تمام شده آموزش و پرورش را برون‌سپاري کند.


به گفته رييس سازمان خصوصي‌سازي، با اجراي اين لايحه اداره مدارس به صورت پيمان مديريت انجام مي‌شود. "

شنبه 1 اسفند 1388
کد خبر : DEN- 196542


سیستم دولتی برای پردازش امور در جامعه ما پاسخگو نیست و به هر حال مدارس دولتی هم جزیی از این سیستم ناکارآمد به شمار می رود.


اما مهم این است  یک مقام مسئول در این مملکت در حیطه ای وارد می شود که به نظر می رسد در حوزه تخصص و یا علم ایشان نباشد !


رئیس سازمان خصوصی سازی مدارس غیر انتفاعی را مدلی مناسب برای پیاده شدن در مدارس دولتی معرفی کرده است !


این در حالی است که شواهد و مدارک حاکی از آن است که این گونه مدارس در آستانه بحران و ورشکستگی قرار دارند !


به این خبر از جام جم توجه کنید :


" بحران ورشكستگي مدارس غيرانتفاعي‌
جام جم آنلاين: در حالي كه به نظر مي‌رسد راه‌اندازي يك مدرسه غيرانتفاعي آن هم با اخذ شهريه‌هاي چند ميليون توماني، هر سال سود سرشاري را عايد صاحبان آن كند و در حالي كه بسياري از فرهنگيان باسابقه يا بازنشسته، آرزوي تاسيس يك مدرسه غيرانتفاعي را در سر مي‌پرورانند، اما سال‌هاي اخير، رشد مطلوب وضعيت اين مدارس سير نزولي گرفته است؛ به‌طوري كه امسال بسياري از آنها روي خط ورشكستگي سال جديد تحصيلي را آغاز مي‌كنند.
در برآوردي ساده، مدارس غيرانتفاعي بجز تعداد معدودي از آنها در سال تحصيلي جديد با كاهش تعداد دانش‌آموزان و انصراف والدين از ثبت‌نام به دليل بالا بودن شهريه‌ها روبه‌رو شده‌اند، اين امر، صاحبان مدارس غيرانتفاعي را در تعارض ماندن يا تعطيل شدن نگاه داشته است؛ چرا كه در پي كاهش شديد درآمد، افزايش هزينه‌ها و بخصوص اجاره ساختمان‌هاي استيجاري، فشار مالي بر مدارس غيرانتفاعي را دوچندان كرده است. "
كتايون مصري
يكشنبه 31 شهريور 1387
 واقعیت آن است که به علت ضعیف شدن طبقه متوسط و کاهش قدرت خرید عمومی ، مدارس غیر انتفاعی نمی توانند میان درآمد ها و هزینه ها توازن ایجاد کنند و از همین رو بحران اکثریت این جمعیت اقلیت را احاطه و در معرض تهدید قرار داده است .


شاید مساله به همین جا ختم نشود ...


بسیاری از مدارس غیر انتفاعی فاقد اصول و معیارهای یک نظام آموزشی پویا و استاندارد هستند .


به این گزارش توجه کنید :
" برخي مدارس غير انتفاعي از جمله مدارسي هستند که برخلاف اسم و ظاهر بسيار خوبي که در ميان مردم دارند معمولا از نظر مساحت و فضايي که اشغال کرده اند ، محيط آموزشي ، امکانات لازم براي هر کلاس از جمله داشتن سيستم گرمايي و روشنايي مناسب ، ميز و نيمکت هاي صحيح و استاندارد و داشتن مشاوره هاي پرورشي و تربيتي ، وسايل و امکانات ورزشي و .... در وضعيت نامطلوبي به سر مي برند . برخي مدارس غيرانتفاعي منازل مسکوني يا مکان هاي استيجاري مي باشند که مطئنا با اصول و استانداردهاي يک مکان آموزشي فرسنگ ها فاصله دارند که متاسفانه اين موارد کمتر مورد توجه و بازبيني مسئولان آموزشي قرار گرفته و مي گيرد .


همچنين برخلاف مبالغ زيادي که برخي از اين مدارس از دانش آموزان جهت تحصيل دريافت مي کنند اين طور به نظر مي رسد که هيچ يک از مبالغ دريافتي صرف بالا بردن سطح آموزش و پرورش دانش آموزان نمي شود ، دانش آموزاني که پدر و مادرهاي فرداي جامعه ما هستند ، دانش آموزاني که بايد در آينده به جاي يک معلم، يک پزشک ، يک استاد دانشگاه و يا يک مهندس عمران به اين مملکت خدمت رساني کنند .


اما شايد مسئله ديگري که بيش از هر چيز در برخي از اين مدارس جلب توجه مي کند ، مصطلح شدن اين امر در ميان دانش آموزان است که چون پول داده ام پس هر طور که مي خواهم ، مي توانم سر کلاس درس حاضر شوم و يا اينکه چون هزينه پرداخت کرده ام پس مي توانم هر طور که خواستم با مدير و معلم مدرسه برخورد کنم ، در حقيقت چنين مي توان بيان داشت که پول در برخي از اين مدارس غير انتفاعي ارزش حرفه معلمي و کسوت دانش آموزي را زير سوال برده است .


اما آيا واقعا مي توان گفت که پول مي تواند آدمي را به مدارج بالاي علمي برساند ؟
مع الوصف با وجود تمام مطالب مطرح شده برآن شديم تا از نزديک ضمن آشنايي با محيط مدارس غير انتفاعي گفت و گويي کوتاه نيز با مدير ، معلم و دانش آموزان يک مدرسه غير انتفاعي دخترانه در شهرستان اروميه داشته باشيم .


در ابتداي ورود به مدرسه اولين چيزي که توجهت را به خودش جلب مي کند ; حياط کوچک و جمع و جوري است که به وسيله چند پله مي توان وارد سالن اين مدرسه شد . شايد کمتر از ده کلاس با ظرفيت 15 الي 20 نفر مجموع کلاس هاي اين مدرسه را تشکيل مي دهد.


مدير مدرسه ضمن معرفي خود و بيان اينکه از سال 79 در اين مدرسه مديريت مي کند، در خصوص برخورد با دانش آموزان متخلف که قوانين مدرسه را رعايت نمي کنند ، مي گويد : همانند ديگر مدارس دولتي با دانش آموزان متخلف برخورد و در صورت عدم رعايت از سوي محصل به اوليا» آنها اطلاع داده مي شود.


وي همچنين در بخش ديگري از سخنان خود مقصر اصلي در کم کاري دانش آموزان مدارس غير انتفاعي را اوليا» مي داند و معتقد است معمولا اوليا» دانش آموزان به درس و تحصيل اهميت نمي دهند و درس براي آنها در اولويت پنجم و ششم قرار دارد .


البته مدير مدرسه معتقد است که : کلاس هاي برخي مدارس دولتي به دليل بالا بودن تعداد دانش آموزان و در نتيجه عدم رسيدگي به موقع و کافي به دانش آموز باعث بالا رفتن آمار بزهکاري در اين مدارس شده ولي در مدارس غير انتفاعي اين گونه نيست چرا که تعداد دانش آموزان در هر کلاس اندک است .


"خانم معلم من صد در صد بايد اين ترم قبول شوم " ، "خانم معلم ما وقتي به ورقه امتحاني نگاه مي کنيم سرمون گيج مي ره" ، "خانم معلم من دوست دارم سر کلاس آدامس بجوم" ، "خانم معلم من مي خوام اين طوري سر کلاس حاضر شوم " و ... تمامي اين جملات ، گلايه ها و شکاياتي بود که يک معلم ادبيات از دانش آموزانش در سر کلاس داشت.


به نظر معلم ادبيات اين مدرسه ; اين طرز فکر غلط که در بين آنها جا افتاده ، دانش آموزان را تنبل مي کند و اجازه پيشرفت نمي دهد و آنها نمي توانند درس بخوانند .


وي همچنين با بيان اينکه ارزش و احترام معلم در مدارس غير انتفاعي در بين دانش آموزان کم رنگ شده ، معتقد است که : اين دانش آموزان همه چيز را در پول مي بينند که همين مساله متاسفانه تاثيرات منفي زيادي بر روي پوشش ، رفتار و کردار دانش آموزان گذاشته است.


شيوا ، يکي از محصلين اين مدرسه غير انتفاعي عامل اصلي طرز برخورد بچه ها با معلم، طريقه صحبت کردن و پوشش آنها و ديگر مواردي که در مدارس غير دولتي رعايت نمي شود را در مديريت مدرسه مي داند و مي گويد : دانش آموزان در مدرسه به راحتي از لوازم آرايشي يا موبايل استفاده مي کنند يا اينکه پوشش و يونيفورم مدرسه را رعايت نمي کنند. بدون اينکه کسي تذکري به آنها بدهد .


مهسا ، معتقد است : خواهي نشوي رسوا همرنگ جماعت شو .


فرناز که خود نيز از مقطع ابتدايي تا پيش دانشگاهي را در مدارس غيرانتفاعي درس خوانده ، مي گويد : مدرسه و محيط هيچ تاثير بدي بر روي رفتار انسان نمي گذارد بلکه اين ما هستيم که بايد چگونگي ظاهر شدن در محيط بيرون يا مدرسه را بلد باشيم.


بله اين است واقعيت مدارس غير انتفاعي !


آيا نبايد سازمان آموزش و پرورش به عنوان يک نهاد مسئول کشوري گام هاي اساسي در جهت رعايت قانون و مقررات در مدارس غير انتفاعي بردارد و يا اينکه با سرکشي منظم و مرتب بازرسين و ارزيابي وضعيت تحصيلي دانش آموزان و برخورد شديد با متخلفين ، عرصه را بر مدارسي که قانون در آنها رعايت نمي شود را تنگ کنند تا شايد از اين پس کمتر شاهد اين کاستي ها و در عين حال اين کم کاري ها از سوي اين مدارس در کشور باشيم ".
روزنامه آفرینش - شماره خبر: 100949660021


متاسفانه " پول " در اکثریت مدارس غیر انتفاعی حرف اول را می زند و بسیاری از مدیران مدارس از ترس این که دانش آموزان خود را از دست ندهند بسیاری از معیارها و اصول آموزشی را زیر پا گذاشته اند !


مدل مدارس غیرانتفاعی در آموزش و پرورش و " دانشگاه آزاد " و یا نظایر آن  در بخش آموزش عالی نمونه ورود بخش " خصوصی " به حوزه آموزش هستند .


می توان گفت مبالغی که در این دو بخش گرفته می شوند کم تر صرف دو عنصر اصلی یعنی " دانش آموز " و " معلم " و یا " دانشجو گ و " استاد  می شوند و غالبا در جاهای دیگری به مصرف می رسند !


در مجموع آن چه که باید در پاسخ به رئیس سازمان خصوصی سازی گفت این است که مدل مدارس غیر انتفاعی نمی تواند الگوی موفقی برای کپی برداری در مدارس دولتی باشند .


شاید مهم ترین وجه افتراق مدارس دولتی و غیر انتفاعی می تواند در میزان تکالیف داده شده به دانش آموزان خلاصه شود !


مهم ترین وجه آموزش که همان توجه به فرآیند " شدن ( becoming ) است و در نظام های آموزشی پیشرفته جهان به آن توجه کافی می شود در این گونه مدارس اساسا وجود ندارد !


و این که تصادفا چند دانش آموز از آن مدارس غیر انتفاعی خاص چند مدال را کسب کنند نمی تواند سندی برای اثربخشی و یا کارایی آن باشد .


شاید در اثبات این مطلب استناد به سخنان رئیس پژوهشگاه تعلیم و تربیت در مورد سواد خواندن و نوشتن دانش آموزان ايرانی در رتبه های جهانی کافی باشد !


" سخن معلم " در آدرس فیلتر شده ودر این مورد مطلبی با عنوان " آنان كه بي سوادي معلمان را رسانه اي مي كنند چرا در مورد گزارش پژوهشگاه تعليم و تربيت سكوت كرده اند !منتشر کرد که به جهت اهمیت موضوع دوباره آن را منتشر می کنیم ( 2 )

( 1 ) درآمدی بر اضافه شدن " سرانه آموزش به سبد مصرف خانوارهای ایرانی "
http://smieduer.blogspot.com/2009/11/blog-post_3161.html


( 2 )
« سواد خواندن و نوشتن دانش آموزان ايرانی در رتبه های پائين جهانی قرار دارد ، گزارش ترانه بنی يعقوب، همشهری عصر


قبول خبر پائين بودن رتبه جهانی سواد خواندن و نوشتن دانش آموزان ايرانی برای خيلی ها سخت است. آموزش های فشرده و سخت دوره ابتدائی را کمتر کسی می تواند از ياد ببرد مشق شب های بی پايان و ديکته هائی که هرشب بدون وقفه تکرار می شوند. پس چطور با اين همه تلاش دانش آموزان و معلمها باز هم وضعيت دانش آموزان ايرانی در خواندن و نوشتن و رياضی رضايت بخش نيست .


خبر کوتاه بود و غافلگير کننده رئييس پژوهشگاه تعليم و تربيت آموزش و پرورش چند روز پيش اعلام کرد :" طبق آزمون بين المللی تيمز و پلز ايران در دروس رياضی و علوم و همچنين سواد خواندن و نوشتن رتبه های آخر را در بين کشورهای جهان به خود اختصاص داده است ."


هاجر تحريری هر چند رتبه دقيق ايران را در اين رده بندی جهانی نمی گويد اما به طور ضمنی اشاره می کند :"اگر ۳۰ کشور در اين آزمون شرکت کرده باشند رتبه ايران ۲۹ يا ۲۸ است ما اين نتايج را منتشر می کنيم تا مسئولان نظام آموزشی تدبيری برای اين نابه سامانی بينديشد."


روش های تدريس پراکنده و افت دانش آموزان


محمد هشت ساله کنار دفتر و کتاب های پراکنده اش نشسته و با چشمان کودکانه به يکی از کتاب های مقابلش زل زده است. مادرش با اصرار خطوط کتابش را نشانه می گيرد " بخوان ؛ سعی کن بخوانی ."


کتابی که روبروی محمد باز است .يک کتاب داستان کودکان است که با جملات ساده ای برای کودکانی که سال اول ابتدائی را گذرانده اند تهيه شده است . خواندن اين کتابها برای کودکان دبستانی توصيه می شود و سواد خواندن آن ها را تقويت می کند . محمد به سختی تعدادی از کلمات کتاب را می خواند و خيلی زود خسته و عصبی کتاب را به گوشه ای پرتاب می کند .


مادر محمد که سال گذشته ساعت ها برای سواد آموزی فرزندش تلاش کرده حالا نااميد می گويد :" سواد خواندن پسرم اصلا تعريفی ندارد و نگران پيشرفت درسی اش در کلاس دوم هستم. در سال های گذشته وقتی کلاس اول دانش آموزی به پايان می رسيد او به خوبی کلمات و جملات را با صدا کشی می خواند اما اکنون محمد و بسياری ديگر از دوستان و يا اقواممان که فرزندانی بزرگتراز محمد هم دارند از خواندن و نوشتن روان عاجزند ."


محمد هشت ساله اما بی توجه به اين نگرانی های مادرش به سراغ کامپيوترش رفته و به صفحه مونيتورش زل زده است تا بار ديگر ساعتهای درازی را مشغول بازی کامپيوتری شود .


مادرش با اندوه می گويد :"فقط همين طور چيزها نظرش را جلب می کند نمی دانم بايد ضعف او را به گردن معلم ها و مدرسه بگذارم يا سبک زندگی دوران جديد که با امکانات زيادش پسرم را سر به هوا کرده است" .


علی فاضل کارشناس مسائل آموزشی دليل افت رتبه جهانی سواد دانش آموزان ايرانی را بررسی می کند. او نه تنها دانش آموزان و وسايل کمک آموزشی و کامپيوتر را در اين باره مقصر نمی داند که معتقد است آشنائی با علوم روز برای دانش آموزان مفيد هم خواهد بود .


او که مديريت يک دبيرستان را نيز به عهده دارد بی الگوئی روش تدريس معلمان و استاندارد نبودن آن را دليل اصلی اين ضعف ارزيابی می کند :" :"روش های تدريس در مدارس ما الگو و استاندارد خاصی ندارد. ما سال هاست که روش تدريس معلمان را به روز نکرده ايم و هر کسی بنا به تجربه و خلاقيت اش روشی ارائه می دهد ما امروز خبر نداريم که در کلاسهای مختلف کشور چه می گذرد و معلمان با چه روشی درس می دهند ؟ دانش آموزان در دوره ابتدائی به لحاظ خواندن و نوشتن در سطح پائينی قرار دارند و وقتی هم وارد مقاطع بالاتر تحصيلی می شوند بايد بر اساس همين معلومات قدرت استدلال پيدا کنند در حالي که ضعف آن ها مانع اين مساله می شود و در نتيجه دانش آموزانی به عرصه می رسند که با سختی بسيار رياضی می آموزند چون قدرت استدلال ضعيفی دارند. "


او ارتباط دروس مقطع ابتدائی و راهنمائی را که خود ازآن به عنوان هرم آموزشی ياد می کند بسيار مهم می داند :"ارتباط بين مقاطع تحصيلی بسيار گسسته است مگر اين که با خلاقيت برخی از دبيران اين پيوستگی ديده شود و قدرت استدلال دانش آموزان شکل بگيرد."
ستاد پی گيری آموزش ابتدائی شکل دهيد


فاضل ارزيابی مداوم کارشناسان را از وضعيت آموزش ابتدائی طرحی ضروری می داند طرحی که بر اساس آن مجموعه ای از کارشناسان مستقل آموزشی بدون چشم پوشی ضعف های همه معلمان را بررسی می کنند تا دانش آموزان از روش های نامناسب تدريس آسيب نبينند. او پيشنهاد تاسيس ستاد پی گيری آموزش های ابتدائی را می دهد.


روش های متفاوت تدريس به عقيده برخی از کارشناسان آموزش و پرورش از نکات مثبت آموزش و پرورش ماست و امکان بروز خلاقيت را باز می گذارد .


فاضل در اين باره عقيذه ديگری دارد :"پراکندگی در روش تدريس هارمونی مناسب تدريس را تغيير داده و بنابراين تفاوتهای فاحشی بين سطح علمی دانش آموزان ديده می شود . می توان بدون از بين بردن خلاقيت معلمان از سامانه ای مشترک برای تدريس استفاده کرد زير ساختی که ۶۰ درصد روش های تدريس را ميان معلمان مشترک کند و ۴۰ درصد باقيمانده را به معلمان و خلاقيت شان واگذار کند ."


به عقيده او شايدچنين زير ساخت های آموزشی در حوزه ستادی شکل گرفته باشد اما اين برنامه های مدون هرگز در بدنه اجرائی عينيت نيافته است .او نقش معلمان با روحيه ای را که به طور مداوم با روش های جديد تدريس آشنا می شوند درپيشرفت دانش آموزان بسيار موثر می داند .


مشکلات وزارتخانه ای با ۶۰ درصد کسری بودجه


امير ۷ ساله امسال کلاس اولی است . او در کلاس درس معلمی ثبت نام شده که ۴۰ سال تجربه تدريس دارد اما با اين همه مادر امير از وضعيت پيشرفت فرزندش گلايه دارد.


او با ناراحتی می گويد :"همه به من توصيه کردند که فرزندم را در کلاس درس معلمی با تجربه ثبت نام کنم اما امير اصلا معلمش را دوست ندارد و مدام از بی حوصلگی اش گلايه می کند .با اينکه من شاغلم و فرصت کافی ندارم بار اصلی تکاليفش به گردن من افتاده است ."


علی عباسپور تهرانی فرد رئيس کميسيون آموزش و تحقيقات مجلس هر چند مشکلات وزارت آموزش و پرورش را که به قول خودش ۶۰ درصد اعتباراتش در سال ۸۷ با کسری بودجه مواجه بوده می پذيرد اما می گويد :"همان گونه که مدال های المپيک نشان دهنده سطح عمومی ورزش کشورمان نيست سطح سواد دانش آموزان ما هم به طور کامل با اينگونه آزمون های جهانی سنجيده نخواهد شد . با اين همه من ضعف های آموزش و پرورش را می پذيرم . ۲۵ درصد مردودی و افت تحصيلی در ميان دانش آموزان سال اول ديرستان نشات گرفته از همين مسائل است . "


به عقيده ريئس کميسيون آموزش و تحقيقات مجلس ارتقای سطح مدارس ؛دانش معلمان و از بين بردن ضعف کتاب های درسی ؛توجه به مسايل پرورشی دنش آموزان و ارتباط بين اوليا و معلمان به از بين بردن افت تحصيلی دانش آموزان ياری می رساند .


کارشناسان آموزشی بر اين عقيده اند که رتبه کنونی سطح علمی دانش اموزان ما چندان تعجب آور نيست و برخلاف تصور عموم مردم سالهاست که ما در چنين وضعيتی قرار داريم چرا که آموزش ما سال ها از دنيا عقب تر حرکت می کند و همچنان مبتنی بر محفوظات دانش آموزان است . آن ها پيشنهاد می کنند برای حل اين مشکلات بايد به آموزش و پرورش به عنوان يک علم جهانی نگاه کرد و از تجربيات جهانی غافل نبود .


سخن معلم :


بي سوادي دانش آموزان چيز جديدي نيست !


اما بيان آن از سوي يك مقام رسمي با اهميت است .


اين كه چرا دانش آموزان به اين وضعيت مبتلا شده اند تا حدودي در گزارش بالا به آن اشاره گرديده است .


يك عامل مي تواند معلم باشد . معلم امروز مانند معلمان ديروز نيست !


معلم امروز شايد شغل چندمش معلمي باشد !


بسياري از آن ها عنوان مي كنند كه ديگر مثل سابق انگيزه و شوق معلمي ندارند !


بسياري از آن ها لحظه شماري مي كنند تا زماني كه بازنشسته شوند !


اما اين نمي تواند دليل لازم و كافي براي ترك مسئوليت ها و رسالت معلمي از دوش آن ها باشد .


عنصر مهم ديگر خانواده است .


بسياري از خانواده ها از اين كه فرزندشان در خانه نباشند و مزاحم امور آن ها نشوند خوشحالند !


از نظر آن ها مهم ترين رسالت مدارس نه آماده كردن براي زندگي و ايفاي مسئوليت هاي شهروندي كه مكاني براي نگهداري بچه هاي آنان تعريف مي شود !


يكي از همكاران به طنز مي گفت اين جا مهد غولك است !


بسياري از خانواده ها فرصت كافي براي رسيدگي و پيگيري امور فرزندانشان را ندارند !


اما اين نيز مانند گزينه اول نمي تواند مقبول و منطقي باشد .


تنها از طريق مشاركت مستمر و هدف مند خانه و مدرسه است كه مي توان بر اين معضل يعني " بي سوادي و يا كم سوادي دانش آموزان فائق آمد .


اما موضوع اصلي ما اين نبود !


موضوع اصلي اين است كه چرا مسئولان فقط مشكلات معلمان را مي بينند و آن را رسانه اي مي كنند !


آيا آن ها نيز مسئول اين وضعيت نيستند ! يا اين كه تصور كرده اند تافته جدابافته اي از سيستم به شمار مي روند !


رسانه اي كردن بي سوادي احتمالي معلمان چاره كار نيست !


بايد به دنبال علت و رفع آن بود ...


البته مي توان به سياق بسياري از مسئولان رئيس پژوهشگاه تعليم و تربيت آموزش و پرورش را به خاطر تشويش اذهان عمومي عزل كرد !


تا ديگران حساب كار خود را بكنند !


http://smiedu.blogfa.com/post-1888.aspx

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

از نظر و لطف شما متشكرم.