۱۳۸۸ بهمن ۱۷, شنبه

حاجی بابایی صندوق ذخیره و معلمان

مشکلات معیشتی و دغدغه های اقتصادی معلمان و نا توانی آموزش وپرورش  در ارائه تسهیلات رفاهی همگام با سایر ارگانها و نهاد ها  به معلمان دست به دست هم داد تا در دهه ی هفتاد اندیشه شکل گیری صندوقی بنام فرهنگیان وواریز پنج درصد حقوق و مزایا انان وهمین مقدار کمک دولتی ،در ذهن مسولان شکل گیرد تا ماحصل فعالیت ها و داد وستد های ان ، ارائه تسهیلات  رفاهی و بهبود سطح معیشت فرهنگیان و کمک مالی  به معلمان در ایام بازنشستگی باشد. 
اندیشه ای که در اواخر سال 73  به مجلس شورای اسلامی امد و در خرداد 74 با تایید مجلس شورای سلامی همراه شد و موجب تولد وظهور صندوق ذخیره ی  فرهنگیان در کشور شد .

هدف وفلسفه وجودی صندوق ذخیره فرهنگیان از اغاز، بهبود رفاه و ارتقا معیشت معلمان عضو اعلام شده بود . امری که تا امروز روز در نشانه ی اینترنتی این صندوق  با طرح یک پرسش  اشاره ای روشن به ان شده است :
(با نام فر هنگیان نام معلم همراه است . معلم عمر گرانبهای خود را صرف تعلیم و تربیت فرزندان این مرزو بوم می کند ، تا زمینه ی علم آموزی نسل اینده فراهم شود ، حال وظیفه ی ایجاد اسایش و رفاه این گوهران گرانبها با کیست ؟؟)

سپس خو د  پاسخ می دهد که  (د ر اجرای تبصره 63 قانون برنامه توسعه اقتصادی اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی در اردیبهشت 74 هیات وزیران تاسیس صندوق ذخیره فرهنگیان را به آموزش وپرورش اعلام کرده است و همچنین اشاره می کند که ( صندوق ذخیره فرهنگیان با توجه به مشارکت گسترده معلمان و حمایت دولت می کوشد تا با فعالیت های اقتصادی به رفاه فرهنگیان بپردازد و سطح رفاه معلمان عضو را بهبود و ارتقا ببخشد .) 
همچنین در پایگاه اینترنتی  صندوق ذخیره فرهنگیان به دایره فعالیتت این صندوق جهت نیل به فلسفه وجودی (ارتقا معیشت بهبود رفاه معلمان)  اشاره شده است و امده است که : به صندوق اجازه داده شده است تا در فعالیت های اقتصادی گسترده مانند اداره شرکتها ، سرمایه گذاری در سهام شرکت ها وصنایع بزرگ  مانند نفت ، پتروشیمی ، معادن و انجام امور خدماتی ، ساخت وساز و ...به داد وستد بپردازد تاازاین طریق (منافع اقتصادی) و( رفاه فرهنگیان) را بهبود ببخشد .  وبا دست یابی به ( حداکثر سود) با بکارگیری (دیدگاهای نوین اقتصادی)به  تا مین (مناسبترین خدمات  و منافع برای فرهنگیان )بپردازد .

اکنون 14 سال از ان اندیشه و رویا ی بهبود شرایط معیشت و ارتقا سطح رفاه معلمان عضو می گذرد . صندوق ذخیره فرهنگیان به پشتوانه ی اعتماد و همراهی معلمان و کمک دولت در عرصه مناسبات و فعالیت های اقتصادی از موسسات بزرگ محسوب می شود . دایره ی معلمان عضو شده  به امید بهر مندی از منافع این صندوق و شرکت های ریز ودرشت تابعه ، به  بیش از 800000فرهنگی رسیده است . ماهانه حق عضویتی   چند میلیاردی به حساب صندوق واریز می گردد ، سرمایه ی صندوق  به8000میلیارد ریال و حتی تا 25 درصد بیش از این رقم رشد کرده است . اما پرسش اصلی و اساسی همچنان از طرف مسولان صندوق و وزارت محترم اموزش وپرورش بی پاسخ باقی مانده است که :
این گستردگی و فربه شدن صندوق ذخیره فرهنگیان از شرکت ها و کارخانجات و سرمایه ، تا چه  حد توانسته است رویای ارتقا رفاه و بهبود معیشت معلمان را ، جامه ی عمل بپوشاند ؟؟؟؟؟؟صندوق ذخیره تا چه حد در خدمت ر سانی و ایجاد رفاه و کمک به اسایش این(گوهران گرانبها ) گام برداشته است ؟
کمتر کسی است که  حاجی بابایی نماینده ی مجلس و انتقادات او از رویه حاکم بر صندوق ذخیره را  فراموش کرده باشد  وبه یاد نداشته باشد ،که چگونه دور ماندن صندوق ذخیره از توجه به فلسفه وجودی و هدف اصلی اش نطق های اتشین او را به همراه داشته است که : (صندوق ذخیره با هدف خدمت رسانی و رفاه هر چه بیشتر این قشر عزیز و گرانقدر (معلمان) تشکیل شده است و عملکرد این صندوق مورد اعتراض معلمان و باز نشستگان است .)و او بود که در مجلس منتقد مدیریت صندوق ذخیره بود و می گفت : ( صندوق ذخیره باید به نرم افزار ها و تکنیک های اقتصادی روز مجهز شود)واین صدای معلمان بود که در ان روز ها از حنجره  ی حاجی  بابایی نماینده شنیده می شد که(: 613هزارمعلم عضو صندوق ذخیره هستنند ایا یک معلم نیست که مدیر عامل شود و برود عضو هئیت مدیره گردد ). این بخشی از سخنانی است که تا امروزناشنیده باقی مانده است وشاید اقبال بیدار معلمان بوده است  که ، امروز همان وکیل منتقد و حامی معلمان در مقام اجرا وزیر اموزش و پرورش شده است و بی شک آگاهی نماینده دیروز و وزیر امروز از شیرین نشدن کام اعضا از این گستردگی صندوق و عقیم ماندن بهبود شرایط و کمک به رفاه معلم های عضو تو سط صندوق ذخیره فرهنگیان است که، حاجی بابایی وزیر را هم بران داشته است تا در خصوص صندوق طرحی نو در اندازد و بنیان تلخ کامی معلمان را از صندوق بر اندازد و در آغازین روز های وزارت خود از معلمان بپرسد که : صندوق ذخیره فرهنگیان چگونه باید اداره شود ؟

پاسخ ساده و روشن  بعد از چهارده سال اینک به نظر می رسد در اولین گام اساسنامه صندوق ، چگونگی انتخاب هیات امنا ، ساختار و تشکیلات  ان ، نیاز مند بازنگری جدی است . اصلاح و بازنگری که بر محوریت مشارکت و نقش افرینی سرمایه گزاران اصلی یعنی معلمان باشد و فراهم ساز مشارکت واقعی و حقیقی و نظارت مستقیم آنان در صندوقی که خود سرمایه گذارش  هستنند ،باشد . و اجازه ندهد که نقش معلمان عضو در صندوق فقط به واریز حق عضویت و رویت ترازنامه ای که دیگر حتی برای انان ارسال هم نمی شود خلاصه گردد .
فر هنگیان از وزیر محترم انتظار دارند که بر روند حاکم بر صندوق ذخیره خاتمه دهند و ان را در ویترینی شیشه ای در منظر نگاه و نقد سرمایه گذران و اعضا قرار دهند و بلورین شدن  گوی اموزش وپرورش را از این صندوق آغاز نمایند و وصندوق را از حالت شتر مرغی خارج کرده و مشخص کنند که صندوق ذخیره یک موسسه دولتی است یا خصوصی چراکه اگر صندوق  ذخیره فرهنگیان موسسه ای دولتی باشد باید بر اساس رویکرد دولت و در اجرای اصل 44 به اعضا واگذار شود و اگر موسسه ای غیردولتی است پس اعضا سهامداران صندوق میباشند و دلیلی ندارد که معلمان فقط حق عضویت خود وسهم دولت را در پایان خدمت از صندوق پاداش بگیرند واز ارزش افزودهایی مانند املاک شرکت ها و دگر سرمایه ها سهمی نداشته باشند . وازهمه مهم تر در این اصلاح اساسنامه و تغییر ساختار به این خواسته مهم توجه گردد که چرا باید برای انتفاع و بهره بردن از این سرمایه عظیم ،منتظرماند تا دوران خدمت به پایان رسد و شرایط بهر مندی از منافع صندوق قبل از بازنشستگی برای اعضا فراهم گردد . و زمینه ی ایفای نقش معلمان عضو بخصوص در بعد نظارت و بازرسی را بصورت جدی مهیا گردد و این را حق اعضا بدانند که بخواهند از تر کیب مدیریتی و مکانیسم جذب انها ، تعداد کارکنان ، میزان حقوق ها و پاداش ها و سود و زیان ها و سرمایه ها و هزینه های جاری صندوقی که به نام وبا سرمایه ی انهاست باخبر باشند .

بازنگری و اصلاح اساسنامه و ساختارو تشکیلات  صندوق اولین گام عملی است که انتظار می رود توسط جناب حاجی بابایی صورت بگیرد و دیگر اجازه ندهند که صندوق تو سط هیات مدیره ای که منتخب هئیت امنا  و هیئت امنایی که شامل وزیر و افراد منتخب اوست و بدون ایفای نقش معلمان عضو، مدیریت گردد . و اجازه دهند که مجمع عمومی متشکل از معلمان عضو تشکیل گردد و هیات امنا را انتخاب نمایند و جای معلمان را در انتخاب هیات امنا و هیات مدیره  باز نمایند و به انتخاب چهار معلم توسط وزیر پایان دهند .شاید دوستان مسئول در صندوق  فراوانی وگستردگی جامعه معلمان عضو را مانع از ایفای نقش مستقیم تو سط انان قلمداد نمایند اما ایجاد مکانیسمی جهت تحقق  این امر خواسته ی معلمان از وزیر محترم اموزش وپرورش است . 
در پایان آقای وزیر باور کنید : از سرمایه بالغ بر 8000میلیارد ریالی که مدیر عامل  صندوق ذخیره فرهنگیان ازآن سخن می گوید و هدف صندوق که ارتقا رفاه و معیشت اعضا است انچه به معلمان می رسد کمی خنده دار است : ایا فروش خودرویی مانند فیات که هم اکنون در سایت صندوق مو جود است به قیمت 17 میلیون با سلسه مراتب اداری ، در حالیکه این خودرو در بازار 400 هزار تومان کمتر به فروش می رسد ایجاد رفاه و ارائه تسهیلات به معلمان است ؟ ایا پرداخت وام هایی با سود 17درصدرا ایجاد رفاه   وارتقا معیشت معلمی  ودر راستای اهاف وجودی صندوق قلمداد می کنید ؟ بدون تردید فراخوان مقام وزرات از معلمان در خصوص چگونگی اداره ی صندوق  نمونه ای عملی از توجه وزیر به مشارکت معلمان در تصمیم سازی ها میتواند باشد امری که گرچه در اموزش وپرورش ، سال هاست غریب ومتروک مانده  و امروز هم  کمی عجیب می نماید ، اما توجه وعمل و حسن نیت در پرداختن به ان میتواند، اغازی بر پر کردن شکاف بین معلمان و اتاق های تمیصم گیری و ایده پردازی در آموزش وپرورش باشد .
 این یاداشت در روزنامه  اعتـــــــــــــــــــماد    شنبه ۱۷بهمن ماه منشتر گردیده
برگرفته ازآقا اجازه

تصویر نماد شیطان‌پرست‌ها در کتاب فارسی!


پس از ماجرای حذف نام خلیج فارس از پشت جلد کتاب فارسی اول ابتدایی مورد ابهام برانگیز دیگری در رابطه با علائم و نمادهای شیطان پرستی در کتاب فارسی اول راهنمایی دیده می شود.
                                   


فردا نوشت:
پس از ماجرای حذف نام خلیج فارس از پشت جلد کتاب فارسی اول ابتدایی و امکان حذف نام پادشاهان از کتابهای تاریخ که وزارت آموزش و پرورش تاکنون نتوانسته پاسخ مناسب و درخوری را درباره آنها ارائه دهد. مورد ابهام برانگیز دیگری در رابطه با علائم و نمادهای شیطان پرستی در کتاب فارسی اول راهنمایی دیده می شود. صفحه 67 این کتاب حاوی تصویری است از یک چشم که بی شباهت به "چشم لوسیفر" نماد شیطان پرست‌ها نیست. این چشم همچنین علامت روشنفکران نیز هست و حتی در دلار ایالات متحده آمریکا نیز به عنوان نظم نوین جهانی دیده می شود.
با جستجویی آسان در گوگل می توان معانی و تفاسیر دیگر این چشم را که گویا بدون توجه و دقت کافی مولفان و تصویر سازان کتابهای درسی در کتاب فارسی اول راهنمایی طراحی شده است، پیدا کرد. این علامت در پیشگویی ها هم به کار می رود و جادوها و نفرین ها، کنترلهای روحی و تمامی انحرافات تحت این علامت به کار می روند.
این تصویر در کنار شعری از شاعر حکیم ابوالقاسم فردوسی ترسیم شده که ارتباط چندانی به آن ندارد. این چشم اگرچه برخلاف چشم لوسیفر یا همان نماد شیطان پرستها در مثلث قرار نگرفته اما اگر به ادامه تصویر دقت کنید متوجه می شوید که امتداد این مثلث تا انتهای تصویر که شامل انسان، خورشید، کتاب و گیاه و چند مایه حیاتی دیگر بوده، کشیده شده است که معنی همان تحت کنترل و احاطه قرار گرفتن تمام موجودات را دارد؛ همان چیزی که شیطان پرستها درباره لوسیفر عنوان می کنند.
                             

اما و اگرهای وزیر آموزش و پرورش برای یک امر بدیهی و البته لازم !





آقای حاجی بابایی چندی پیش در مورد تعامل و ارتباط با تشکل های فرهنگیان و در پاسخ به سوال خبرنگار روزنامه فرهیختگان آن را موکول به آینده و آماده شدن شرایط کرد !
بخوانید :

« وزير آموزش و پرورش در پاسخ به فرهيختگان
آماده ي ارتباط با تشكل هاي صنفي فرهنگيان هستم

وزير آموزش و پرورش در حاشيه ي نشست خبري شنبه شب به فرهيختگان گفت : در صورت مهيا شدن شرايط،آماده ي برقراري ارتباط با تشكل هاي صنفي فرهنگيان هستم حاجي بابايي اما توضيحي در باره ي اين شرايط نداد كانون صنفي فرهنگيان ايران و سازمان معلمان از جمله تشكل هاي صنفي فرهنگيان هستند كه در طول سال هايي كه حاج بابايي در مجلس حضور داشت بارها با او ديدار كرده و مسائل فرهنگيان را در ميان گذاشته بودند .


پس از طرح وزير شدن او نيز اين تشكل ها با اشاره به حاضر شدن حاجي بابايي در تجمع فرهنگيان مقابل مجلس از او خواستند هم چنان با آن ها ارتباط داشته باشد از زمان وزارت محمود فرشيدي تعدادي از فرهنگيان عضو اين تشكل ها به هيات رسيدگي به تخلفات و دادگاه ها فرا خوانده شده و به احكام تعليق از خدمت و تبعيد محكوم شدند .


وزير آموزش و پرورش ديروزدر پاسخ به اين سوال فرهيختگان كه اين تشكل ها انتظار دارند وزيري كه پيش از اين نماينده ي آنان بوده همچنان با آنان ارتباط داشته باشد شما چه برنامه اي براي ارتباط با اين تشكل ها داريد؟ گفت در آينده با مهيا شدن شرايط با تشكل ها ارتباط خواهيم داشت .... »

این در حالی است که چندی قبل تر از آن وزیر آموزش و پرورش پیامی گرم و صمیمانه برای تشکلی به نام " کانون تربیت اسلامی فرهنگیان " فرستاد و متن کامل این پیام نیز در سایت رسمی وزارت آموزش و پرورش منتشر شد !

بخوانید :


« وزیری از " جنس فرهنگیان " .... البته با کمی دیدگاه " خودی و غیر خودی " !

http://smieduer.blogspot.com/2009/12/blog-post_17.html


در ویکی پدیا تشکل تحت اداره فرشیدی وزیر معزول آموزش و پرورش این چنین معرفی شده است :

" کانون تربیت اسلامی که برخی از اعضای شاخه فرهنگیان حزب جمهوری اسلامی در آن عضو هستند ، توسط وزیر پیشین آموزش و پرورش دولت محمود احمدی نژاد اداره می‌شود . محمود فرشیدی، دبیرکل کانون تربیت اسلامی است که مدیرمسئولی نشریه زمزمه ، ارگان رسمی این تشکل را نیز عهده دار است "

با کمی تامل و جست و جو در مواضع این تشکل مشخص می شود که کانون تربیت اسلامی بسیار کم به مسائل و مشکلات صنفی فرهنگیان می پردازد و اکثریت آن را مواضع سیاسی  همسو با حاکمیت تشکیل می دهند .


آیا از نظر آقای حاجی بابایی تشکلی که نام برده شد در حوزه تشکل های صنفی فرهنگیان جای می گیرد ؟

آیا از نظر آقای حاجی بابایی و همفکران ، تشکل های منتقد فقط باید در قامت " صنف " - آن هم در تعریفی که خودشان دارند و می پذیرند - ظاهر شوند اما تشکل های همسو و اصطلاحا " خودی " قید و حدی ندارند و سیاست آن ها هم عین " صنف " ماست !

وزیر آموزش و پرورش به دنبال حصول و تحقق چه شرایطی است ؟


آیا ایراد سخنان مبهم و پهلو دار نمی تواند ناشی از این مساله باشد که ایشان فعلا از جانب آن ها هیچ خطری احساس نمی کنند و ترجیح داده اند که فعلا تشکل ها در همین حالت باقی بمانند !


شاید خاصیت قدرت این باشد که فرد به محض تصاحب آن محافظه کار شده و در پی توجیه وضع موجود برمی آید به ویژه آن که نظارت نهادهای مستقل و مردمی را نیز بالای سر خود حس نکند !


فراموش نکرده ایم که همین آقای وزیر زمانی که رئیس فراکسیون فرهنگیان در مجلس بود بودجه واقعی آموزش و پرورش را بیش از 17 هزار میلیارد تومان می دانست اما در حال حاضر به 10 هزار میلیارد تومان هم راضی شده است ...

ساخت قرصی که عمر انسان را به صد سالگی می رساند


دانشمندان با بررسی میراث ژنتیکی یک جمعیت ساکن آلمان که به طور طبیعی تا 100 سالگی زندگی می کنند آماده ساخت قرصی هستند که عمر انسان را به یک قرن می رساند.


مهر: محققان موسسه تحقیقات طول عمر کالج انیشتین در نیویورک با بررسی ژنتیک مردم نژادی در آلمان که به دلیل زندگی طولانی تا 100 سالگی مشهور هستند توانستند رازی را کشف کنند که به کمک آن می توانند ظرف سه سال آینده "قرص جوانی جاودانه" را آماده عرضه کنند.
 با کمک این قرص، بیماریهای چون آلزایمر، آلرژی، مشکلات قلبی، کلسترول بالا و دیابت بی معنا می شوند و تمام انسانها می توانند تا 100 سالگی عمر کنند.
  این محققان با بررسی DNA گروهی متشکل از 500 فرد این نژاد ساکن آلمان دریافتند که حتی عمر متوسط 30 درصد از افراد سیگاری و چاق در این نژاد حداقل 20 برابر بیشتر از افراد نژادهای دیگر است.
 این محققان با بررسی دو میلیون نشانگر ژنتیکی سه ژن را پیدا کردند که از این تعداد دو ژن با افزایش کلسترول خوب و یکی با پیشگیری از دیابت و آلزایمر ارتباط دارد. کلسترول خوب خطر بیماریهای قلبی و سکته مغزی را کاهش می دهد.
براساس گزارش اسکای نیوز، سپس این دانشمندان در تلاش بر آمدند تا اثرات حفاظتی این ژنها را به صورت مصنوعی تقلید کنند و در "قرص جوانی جاودانه" به کار برند.

10درصد مدارس دخترانه محرم‌سازي شده‌اند

«همشهري» نوشت: مديركل دفتر امور زنان وزارت آموزش و پرورش با تاكيد بر محرم‌سازي مدارس دخترانه، بالا بودن اعتبار تامين اين طرح را مهم‌ترين دليل عدم‌تحقق آن عنوان كرد و گفت: براي محرم‌سازي هر مدرسه حداقل 15 تا 20 ميليون تومان اعتبار لازم است.

مهري سويزي در گفت‌وگو با ايسنا، درخصوص طرح محرم‌سازي‌ مدارس دخترانه كشور، گفت: طرح محرم‌سازي مدارس در مقطع ابتدايي مورد توجه مديران مدارس قرار گرفته و به‌خودي خود اجرا مي‌شود، اما تحقق اين طرح در مدارس راهنمايي و دبيرستان با توجه به سن دانش‌آموزان يك نياز است.


وي تصريح كرد: شاداب‌سازي و محرم‌سازي مدارس به 2 عنصر محفوظ بودن و مفرح بودن محيط‌هاي آموزش تاكيد دارد كه اين مسئله در مقاطع راهنمايي و دبيرستان دچار غفلت شده است.
سويزي گفت: متأسفانه به‌دليل هزينه‌بر بودن اين طرح و با توجه به اهميت و آثار كارآمدي اين طرح در حوزه‌هاي پرورشي و آموزشي دخترانه با همه تلاش‌هايي كه دفتر امور زنان داشته است، تاكنون موفق نشديم اين طرح را به بيش از 10 درصد برسانيم.

مديركل دفتر امور زنان وزارت آموزش و پرورش اظهار كرد: در حال حاضر تنها 10 درصد مدارس دخترانه كل كشور تحت پوشش طرح محرم‌سازي قرار گرفته است و 90 درصد مدارس ما نيازمند محفوظ و مفرح بودن براي تامين شاداب‌سازي‌ هستند.
به گفته سويزي براي اجراي طرح محرم‌سازي هر مدرسه‌اي حداقل بين 15 تا 20 ميليون تومان اعتبار لازم است؛ اين در حالي است كه در كل كشور 43 هزار مدرسه دخترانه وجود دارد كه چنانچه اين رقم را در كل مدارس دخترانه كشور در نظر بگيريم اعتبار بسيار سنگيني براي آن لازم است.

وي گفت: با توجه به بالا بودن هزينه طرح محرم‌سازي مدارس دخترانه كشور يكي از سياست‌هاي ما اين است كه جامعه خيرين مدرسه‌ساز و جامعه خيرين را به‌طور كلي متوجه اين نياز كنيم.
منبع :تابناك

۱۳۸۸ بهمن ۱۶, جمعه

عضو فراکسیون خط امام(ره)مجلس :از نگارش نامه‌ای اعتراض آ‌میز حاج سید حسن خمینی خطاب به عزت‌الله ضرغام

نگارش نامه اعتراض‌آمیز و شدید‌اللحن حجت الاسلام سیدحسن خمینی خطاب به ضرغامی

متاسفانه در این ایام به صورت گزینشی مطالبی از امام بزرگوار از طریق صدا و سیما پخش شده که مقدمه و مؤاخره آن برای بینندگان و شنودگان چندان مشخص نیست.انتظار می‌رود ریاست محترم صدا و سیما با اشراف بیشتر نسبت به زیرمجموعه خود و مراقبت بیشتر، هر چه سریعتر نسبت به این موارد گزینشی عکس العمل لازم را نشان داده و جلوی این موارد را بگیرند و کار به جایی نرسد که نامه اعتراض‌آمیز حضرت حجت الاسلام و المسلمین حاج سید حسن خمینی برای آگاهی افکار عمومی منتشر شود.

کلمه: عضو فراکسیون خط امام(ره)مجلس با اشاره به پخش گزینشی سخنان بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران در صدا و سیما از نگارش نامه‌ای اعتراض آ‌میز و شدیداللحن از سوی یادگار امام(ره) خطاب به عزت‌الله ضرغامی خبر داد.
حجت الاسلام قدرت الله علیخانی در گفتگو با «پارلمان‌نیوز»، گفت:«در آستانه ۲۲ بهمن، سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی، وظیفه همگان به ویژه رسانه ملی این است که همه را به وحدت و رحمت و رافت که همان آرمانهای امام و منویات رهبری است دعوت کنیم و همگان را در این مراسم سرنوشت‌ساز همه ساله دعوت نمائیم.»

وی تاکید کرد:« می‌بایست شعار اصلی نظام و انقلاب که استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی است را فراموش نکنیم و خدایی ناکرده باعث آرزردگی روح امام عزیز و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران نشویم.»
نماینده اصلاح‌طلب مردم قزوین ادامه داد:«لیکن متاسفانه در این ایام به صورت گزینشی مطالبی از امام بزرگوار از طریق صدا و سیما پخش شده که مقدمه و مؤاخره آن برای بینندگان و شنودگان چندان مشخص نیست
علیخانی تصریح کرد:«این عمل باعث نگرانی پیروان آرمان‌های امام(ره) بخصوص بیت شریف امام و بویژه حضرت حجت الاسلام والمسلین حاج سید حسن آقای خمینی گردید.»

وی افزود:«به طوری که مطلع شدم، یادگار امام راحل، حضرت حجت‌الاسلام و المسلین حاج سید حسن آقای خمینی، نامه‌ای اعتراض آمیز و شدید اللحنی خطاب به ریاست محترم صدا و سیما نوشته‌اند.»

این عضو فراکسیون خط امام(ره)مجلس خاطر نشان کرد:«انتظار می‌رود ریاست محترم صدا و سیما با اشراف بیشتر نسبت به زیرمجموعه خود و مراقبت بیشتر، هر چه سریعتر نسبت به این موارد گزینشی عکس العمل لازم را نشان داده و جلوی این موارد را بگیرند و کار به جایی نرسد که نامه اعتراض‌آمیز حضرت حجت الاسلام و المسلمین حاج سید حسن خمینی برای آگاهی افکار عمومی منتشر شود.»

درصد قبولی " ، " عملکرد مسئولان " ، " رضایت شغلی معلمان " مساله این است !











پس از اعلام نتایج نوبت اول یک روز مدیر دبیرستان به اتاق دبیران آمد و گفت که از معلمان گلایه دارد .

" در اداره به من گفته اند که درصد قبولی این مدرسه نسبتا پایین است و باید که دبیران مربوطه در این مورد علت را بیان کنند " .

او نام تعدادی از دبیران همراه با دروس مربوطه را ذکر کرد . اما می شد حدس زد که بسیاری از دبیران منهای دروسی مانند تربیت بدنی در حلقه این تذکرات بودند ، اگرچه دبیر ورزش هم دل پری داشت !

پس از اتمام سخنان آقای مدیر ، معلمانی که نام آن ها برده شد به اعتراض برخاستند !


دبیر شیمی گفت : " یک باره بفرمایید ما از اول سال سوالات امتحانی را با بچه ها کار کنیم نه کتاب را " !

دبیر ریاضی گفت : " آقا ! دانش آموز سر کلاس سوم نشسته است اما مطالب و دانسته های سال اول را هم نمی داند ! ما باید چگونه نمره بدهیم تا مسئولان از ما راضی باشند ! "


دبیر مطالعات اجتماعی گفت : " دانش آموزان درس مرا نخودی فرض می کنند و درس نمی خوانند ! نمره که علف خرس نیست ! "


دبیر فیزیک گفت : " در برخی کلاس ها دانش آموزان دو ساله وجود دارد . خیلی از آن ها وضعیت انضباطی درستی ندارند و روی بچه های دیگر اثر سوء می گذارند . یک بز گر گله را گر می کند ! "

دبیر زبان انگلیسی گفت : " وقتی دانش آموزان به راحتی می توانند یک درس را چند بار تک ماده کنند طبیعی است که در سال های بالاتر پایه  و آمادگی لازم را نخواهند داشت ! "


دبیر تاریخ گفت : " نگاه کنید ! این وضعیت میز و صندلی های اتاق دبیران است ! وضعیت کلاس ها هم که نیازی به تعریف ندارد ... وقتی شوفاژ مدرسه خراب شد آیا یکی از مسئولان آمد و وضعیت کلاس ها را دید که بچه ها چگونه به خود می لرزند !

آقای مدیر !

مگر شما خودتان نگفتید که اداره گفته است پولی بابت این کار ندارد !

حال چه شده است که از ما گزارش کار خواسته اند ؟

آن ها اول خودشان گزارش بدهند که اصلا برای چه در اداره نشسته اند تا ما هم به این آقایان توضیح بدهیم !

جمع کنید آقا ...."

جلسه هم بدون نتیجه خاصی پایان یافت !

واقعا مقصر کیست ؟

آیا ملاک پیشرفت دانش آموزان و تغییر رفتار آن ها می تواند " نمره " و یا " درصد قبولی باشد " ؟

چرا شورای عالی آموزش و پرورش تا این حد مقررات ارتقاء به پایه بالاتر را  ساده کرده است ؟

آیا می توان درصد قبولی را نتیجه طبیعی سیاست ها و برنامه ریزی های مسئولان دانست ... مسئولانی که بدون قبول مسئولیت در این زمینه فقط در فکر " ساده تر کردن صورت مساله " هستند ؟


آیا مردودی حدود 25 درصد خروجی های سال اول دبیرستان می تواند نوعی اعتراض جابه جا شده معلمان به عملکرد مسئولان باشد ؟

آیا محدود کردن بررسی متغیر " درصد قبولی " به " نقش معلمان " نادیده گرفتن متغیرهای مستقل مهم دیگر نیست ؟
آیا توقعات مفروض از معلمان در حد شرایط و امکانات است ؟آ یا مسئولی که انتظار درصد قبولی بالا را از معلمان دارد تاکنون سری به کلاس های 40 نفره و یا بیشتر زده است تا بداند و بفهمد که چگونه یک معلم باید در این کلاس ها خارج از ظرفیت کار کند ؟

متاسفانه دیوار بلند بی اعتمادی و شکاف میان اداره و مدرسه روزبه روز در حال گسترش است و می رود تا به بحرانی خارج از کنترل تبدیل شود ...

آیا مسئولان نمی خواهند نگاهی به عملکردهای خود و  "میزان رضایت شغلی معلمان " داشته باشند ...

--------------------------------------------
مطالب مرتبط منتشر شده در آدرس قبلی " سخن معلم " که فیلتر شده است :

« حکایت مردودی ها در آموزش و پرورش و عملکرد مسئولان ! چهارشنبه بیست و دوم مهر 1388 7:24

هر سیستمی که در حال " پردازش " است درون دادها و برون دادهایی دارد . بدیهی است که هر سیستمی مقدار و یا تعدادی ضایعات به نام " پرت سیستم " دارد که می توان گفت اجتناب ناپذیر است .


اما این مقدار و یا تعداد نباید از حالت استاندارد و یا نرم بالاتر رود ؛ اگر این میزان از حالت طبیعی بالاتر باشد نشان از آن دارد که سخت افزار و یا برنامه تدارک دیده شده برای آن مشکل دارد .


این مشکل ممکن است در هر جای سیستم موجود باشد اما مهم آن است که به موقع عیب یابی شده و نسبت به اصلاح آن به صورت " ریشه ای و عمقی " اقدام پذیرد در غیر این صورت در بلند مدت کل سیستم را به صورت تدریجی متلاشی خواهد کرد .

یکی از مشکلات سیستم آموزشی ما ، " آمار خارج از متعارف دانش آموزان مردودی " است .

آن گونه که از آمارها بیرون می آید به طور متوسط حدود 25 درصد خروجی های سال اول دبیرستان را " دانش آموزان مردودی " تشکیل می دهند !

این خبر را بخوانید :

« رئیس "مرکز آموزش‌های دوره متوسطه"، لطف‌الله عباسی، اعلام داشت که طی سال تحصیلی گذشته 327740 دانش‌آموز در پایه اول متوسطه مردود شده‌اند. او گفت، "طی سال تحصیلی گذشته 23 درصد از دانش‌آموزان پایه اول متوسطه مردود شده و مجبور به تکرار پایه شده‌اند. میزان دانش‌آموزانی که ترک تحصیل می‌کنند نیز بسیار بالاست". لازم به ذکر است که یک میلیون و چهارصد هزار دانش‌آموز در پایه اول متوسطه به تحصیل اشتغال دارند. (سایت هم‌میهن)

طی چند سال اخیر تنها 90 هزار دانش‌آموز مقاطع مختلف تحصیلى در استان اصفهان ترك تحصیل كرده‌اند. این دانش‌آموزان ۱۱تا ‪ ۱۷سال سن دارند.

در همآیش "هم‌اندیشی در زمینه حقوق و مسائل کودکان" اعلام شد که "طی چهار سال گذشته سه میلیون کودک ایرانی ترک تحصیل کرده‌اند". (اعتماد، 29 آذر)

گزارشگر "ايلنا"، به نقل از فتاح نيازی، معاون آموزشی "مؤسسه آموزش از راه دور" اعلام کرد که در سطح كشور بيش از 13 ميليون كم‌‏سواد بين 11 تا 45 سال وجود دارد. سه ميليون نفر از این عده دانش‌آموزانی هستند لازم‌التعليم که بین 11 تا 17 سال سن دارند ».

حال باید دید که مشکل کجاست ؟

برنامه های درسی ، محتوای دروس ، روش تدریس معلمان ، پیش آموخته های دانش آموزان ، امکانات فیزیکی و سخت افزاری کلاس ها و مدرسه ، روش های ارزشیابی ، رضایت شغلی معلمان که قطعا بر عملکرد آن ها تاثیر می گذارد ، فرآیند مدیریت آموزشی در آموزش و پرروش ، آیین نامه ها و مقررات تحصیلی و آموزشی ، وضعیت اقتصادی و اجتماعی خانواده ها ، چشم انداز وضعیت فارغ التحصیلان این سیستم از نظر کاری و سپس توجیه اقتصادی ، ناهنجاری های محیطی و پیرامونی ،تاثیر مقایسه " تئوری انتظار و برابری در سطح معلمان و نیز دانش آموزان ( به این معنا که هم دانش آموزان و هم معلمان داشته ها و گرفته های خود را در محیط های همسان مقایسه و آن را مبنای عمل قرار می دهند )، نوع نگرش مسئولان به مقوله آموزش و ( پرورش ) ، میزان بودجه و اعتباراتی که برای سیستم آموزشی هرینه می گردد در مقایسه با سیستم های آموزشی کشورهای دیگر و....

هر کدام از این عوامل و آیتم ها می تواند به نوعی علت موجده صورت مساله بالا باشد ...

اما مهم بیان مساله با توجه به واقعیات و سپس عیب یابی و رفع آن توسط مسئولان برنامه ریز است .اما به نظر می رسد که مسئولان ما بدون آن که قائل به یک تفکر سیستمی منسجم و منعطف باشند فقط با ارائه فرمول های پیش ساخته ذهنی سعی می کنند که به جای حل مساله به قول معروف " آن را ماست مالی " کنند !

اخیرا مديركل آموزش نظري و پيش‌دانشگاهي وزارت آموزش و پرورش راه حل این مساله را در فرمول " باید این چنان و آن چنان شود " جسته و راه حل آن را در دستکاری و بالانس " نمره مستمر " قلمداد نموده است !

این جا را بخوانید :

« مدير كل آموزش نظري و پيش‌دانشگاهي در گفت‌وگو با فارس:

مردودي از پايه اول دبيرستان بايد حذف شود

خبرگزاري فارس: مديركل آموزش نظري و پيش‌دانشگاهي وزارت آموزش و پرورش گفت: لازم است مردودي از پايه اول دبيرستان حذف شده يا به نحوي كاهش يابد.

حميدرضا مشهدي عباسي در گفت‌وگو با خبرنگار اجتماعي باشگاه خبري فارس «توانا» اظهار داشت: آموزش معنويات در دبيرستان‌ها كم بوده و در اين زمينه خلأ احساس مي‌شود.

وي افزود: امروز اطلاعات علمي به سادگي به دست دانش‌آموزان مي‌رسد و آنها با ورود به سايت‌هاي اينترنتي مي‌توانند در موضوعات مختلف، اطلاعات علمي را به دست‌ آورند.

مدير كل آموزش نظري و پيش‌دانشگاهي وزارت آموزش و پرورش با اشاره به اينكه بايد در خصوص حذف كنكور اقداماتي صورت گيرد، افزود: لازم است مردودي از پايه اول دبيرستان حذف شده يا به نحوي كاهش يابد.

وي ادامه داد: همچنين لازم است تا در ضريب و وضعيت نمره‌دهي در نمره مستمر پايه اول دبيرستان، تجديد نظر صورت گيرد ».

- چهارشنبه 22 مهر 1388- شماره:8807210268

آیا این منطقی است که مشکل مردودی و افت تحصیلی را در " نمره مستمر " جست و جو کرد ؟

نمره مستمر میانگین فعالیت های کلاسی هر دانش آموز است . مسئولانی که ارزش یابی توصیفی را در مقطع ابتدایی جایگزین کردند و سعی در تعمیم آن به مقطع راهنمایی دارند تصور می کنند با افزایش ضریب نمره مستمر در کل نمره سالانه دانش آموز می توانند مساله " مردودی " را برای همیشه از عرصه نظام آموزشی حذف کنند ؟!

آیا مسئولان تاکنون به بی سوادی و یا کم سوادی دانش آموزان اندیشیده اند ؟

آیا مسئولان تاکنون به این جمله معروف معلمان و حتی جامعه فکر کرده اند که می گویند " قدیمی ها سواد بالاتری داشتند " !

آیا مسئولان حداقل به دست خط دانش آموزان توجه کرده اند .....

قصد نگارنده از نگارش این مطالب " توجیه نقص این سیستم در قالب " انبار حافظه " نیست و معتقد است که سیستم آموزشی ما باید از حالت ذخیره و انبار کردن اطلاعات نظری فاصله گرفته و به سوی " آموزش پراتیک " پیش رود .اما با ساده تر کردن مساله آن گونه که مسئولان می اندیشند به شدت مخالف است !

ذکر مثالی در این زمینه راه گشا خواهد بود :

دانش آموزی در سرکلاس حوصله استماع مطالب درسی ندارد . برای او نمره چندان اهمیتی ندارد . در خانه ای پرجمعیت زندگی می کند که اصولا مکانی به نام اتاق مطالعه بی معناست . احتمالا پدر و یا مادر و یا یکی از وابستگان درجه یک او مشکل اعتیاد دارد . دائما از این و آن می شنود که افراد تحصیل کرده فامیلش در حد لیسانس و یا فوق لیسانس بیکارند . آینده ای روشن نمی بیند که بخواهد برای آن برنامه ریزی کند . وضعیت زندگی معلمان را از نزدیک می بیند و می شنود . شعار " علم بهتر است یا ثروت البته ثروت ثروت " را در تجمعات معلمان می شنود ....


حال با تغییر ضریب نمره مستمر گره ای از این کلاف سردرگم بازخواهد شد ...


http://smiedu.blogfa.com/post-2336.aspx


---------------------------------------------------------------------------
معلم ... تدریس خصوصی ...و اعتراض ! جمعه بیست و هشتم فروردین 1388 20:4
پدرام سامانی :

تدریس خصوصی ؟!

زماني‌كه من مدرسه را شروع كردم هنوز انقلاب نشده بود و پنج سال طول كشيد تا انقلاب صورت گرفت، ما چهار خواهر و برادر بوديم و پدرمان هم معلم بود، در آن زمان هيچ وقت پيش نيامد كه در منزل براي درس هاي ياد گرفته شده در مدرسه دوباره توسط پدر يا مادرمان تشكيل كلاس بدهيم و آنها بخواهند با ما درس كار كنند و معمولا اشكالي هم اگر داشتيم با همكلاسي‌هاي مان مشكل را حل مي كرديم.البته والدين ما گاها درس ها را از ما مي‌پرسيدند ولي مانند امروز درسهاي خوانده شده در مدرسه را دوباره مرور نمي‌كردند.

تا جائي‌كه باز من يادم هست بچه هاي ديگر فاميل و همسايه و دور و بر نيز همين وضع را داشتند، و والدين آنها هم با بچه هاشون درس كار نمي‌كردند، بنابراين آنها نيز خودشان درسشان را مي خواندند. البته همه بچه ها در يك سطح هوشي نبودند و بالاخره در بين‌شان ضعيف و قوي وجود داشت، ولي فرقي نمي‌كرد، چه خيلي ضعيف و چه خيلي قوي، همه خودشان درس مي‌خواندند و صحبت از معلم خصوصي و سر و كله زدن والدين در منزل نبود. اصلا در آن زمان هيچ وقت كلمه تدريس خصوصي و يا كلاس هاي خصوصي به گوشمان نخورده بود، حتي ضعيف‌ترين دانش آموز هم دنبال معلم خصوصي نبود، البته مردودي وجود داشت الان هم وجود دارد ولي آن موقع مردودي بيشتر در خانواده هاي بي بضاعت ديده مي‌شد كه بچه هاشون با توجه به مشكلات مالي و روحي خانواده ،نسبت به درس بي‌اهميت و بي‌ميل مي‌شدند و كمتر اتفاق مي‌افتاد كه در خانواده‌هاي معمولي و يا كارمند چنين اتفاقي بيفتد.

در آن زمان فقط گاها هر چند هفته و يا هرچند ماه والدين به مدارس سر مي‌زدند تا از چگونگي پيشرفت درسي بچه هاشون آگاه شوند و اگر معلم تشخيص مي داد بچه در حال ضعيف شدنه به والدين گوشزد مي‌كرد و والدين هم تنها كاري كه مي‌كردند نصيحت و گاها هم با تنبيه هاي متفاوتي مثل نخريدن لباس و نبردن پارك و غيره و يا با تنبیه خيلي تندشان كه تنبيه بدني سبك بود، به بچه هشدار مي‌دادند.

بعد از انقلاب و در سي سال گذشته چه اتفاقي روي سيستم آموزشي افتاده كه بيش از نيمي از بچه ها بعد از رسيدن به خانه حتما بايستي يكي از والدين ساعت ها با بچه ها دوباره سر و كله بزنند تا درسي را كه مي‌بايستي در مدرسه ياد مي‌گرفتند در منزل ياد بگيرند و يا اگر هم به دليل مشكلات عديده، والدين فرصت اين كار را نداشتند به معلم خصوصي مراجعه كنند، تازه وقتي هم به مدرسه براي جوياي وضعيت درسي مي‌رويد طلبكار هم مي‌شوند كه: "شما مگر در خانه با بچه كار نمي‌كنيد"، در صورتي كه در گذشته دقيقا عكس اين موضوع اتفاق مي‌افتاد.

به نظر من اتفاقي كه بعد از انقلاب افتاد اين بود كه به دليل عدم توانائي در برنامه ريزي درست و كنترل بسياري از مشاغل و عدم به موقع تامين مادي و معنوي بعضي مشاغل حساس ، اخراج و يا فرار اكثر معلم ها، اساتيد مجرب و متخصص و استفاده از مدارج پائين مدرك براي مشاغل آموزشي و غيره و مهم تر از همه اين ها افزايش بيكاري و عدم اجراي سياست هاي درست اقتصادي و پيشي گرفتن هزينه نسبت به درآمد منجر به ايجاد مشاغلي در كشور شد كه يكي از اين مشاغل تدريس خصوصي بود، البته تدريس خصوصي به خودي خود بد نيست ولي متاسفانه روش و قيمتي كه براي رونق دادن به كلاسهاي خصوص پرداخت شده و مي‌شود باعث يك سري مشكلات در مدارس شده است از جمله اين كه بعضي از مدرسين در بعضي از مدارس با اتخاذ روش هائي براي جذب تعداد كثيري از دانش آموزان به اين طور كلاس ها كه خود مدرسش هستند باعث كاهش سطح آموزشي مدارس دولتي شده‌اند كه البته جورشان به گردن والدين و ......، بگذاريد داستاني را برايتان تعريف كنم:

در تابستان 64 تصادف شديدي كردم كه منجر به شكستگي بازوي راست و از بين رفتن گوشت مچ دستم گرديد ، از چگونگي بيهوشي و بردن من به بيمارستان و خواهش و تمنا براي بستري شدن، علي رغم وضعيت اسفناكم، كه بگذريم مي‌رسيم به اين نكته كه من حدود 35 روز در يك بيمارستان دولتي بستري شدم وليكن هيچ گونه بهبودي كه روي دستم صورت نگرفت هيچ، بلكه وضعيت آن بدتر هم شد و در اين 35 روز فقط با تزريق خون(كه آن هم توسط مردم و فاميل تهيه مي شد) و سرم و مصرف دارو از مرگ ناشي از خونريزي جلوگيري كردند.

موضوع از اين قرار بود كه بيمارستان هاي دولتي براي عمل هاي اين‌چنيني مثل شكستگي و يا جراحي‌ها و غيره پولي به دكتر پرداخت نمي‌كردند، بنابراين هيچ دكتري هم آنجا عمل جراحي انجام نمي‌داد و بيمارستان فقط شده بود محلي براي شناسائي بيماراني مثل من كه نياز به جراحي داشتند و با پخش شايعات و ترساندن بيماران با جملاتي مانند: "دكتر بيمارستان نيست... و رفته خارج از كشور.... و حالا حالاها بر نمي‌گرده..." و يا "در اين بيمارستان امكانات عمل وجود ندارد..." و از اين قبيل حرف ها توسط پرستاران باعث انتقال بيماران به بيمارستان خصوصي مي‌شدند ، پدر خدا بيامرز ما هم مانند بقيه مجبور بود بعد از تقريبا 35 روز مرا به بيمارستان خصوصي منتقل كند و بعد از يك عمل موفقيت آميزبا همان دكترهاي بيمارستان دولتي به فاصله دو روز ترخيص شدم ولي كاري كه با مبلغ پنج هزار تومان در يك بيمارستان دولتي در طول همان دو روز قابل انجام بود در بيمارستان خصوصي حدود پنج برابر هزينه گرديد.

موضوع اينه كه مشاغلي چون بيمارستان و مدارس كه قرار است خدمات ارزان و رايگان به ما ارائه دهند به دليل وجود بخش هاي خصوصي ضعيف شده‌اند، و متاسفانه هنوز هم اين تضعيف ادامه دارد.

منبع : http://www.chafjir.ir/index.php?option=com_content&task=view&id=77&Itemid=1

سخن معلم :

اپیزود اول :

معلم در ابتدای سال تحصیلی سعی می کند ارزیابی از وضعیت تحصیلی دانش آموزان داشته باشد .

پس از کمی پرس و جو مشخص می شود که اکثریت دانش آموزان ظاهرا در سطح خوبی هستند .

البته تعداد نسبتا زیادی هم به مدد تبصره و ... به مقطع بالاتر آمده اند !

پسر جان !

این موضوعی است که شما 2 سال پیش خوانده اید !


چرا چیزی از آن نمی دانید ؟

مگر می شود کسی مطالب سال و یا سال های قبل را نداند اما با نمرات خوب و یا متوسط به مقطع بالاتر بیاید !

پس از کمی پرس و جو مشخص می شود که اکثر آن ها " معلم خصوصی " داشته اند ...

اپیزود دوم :

معلمی در جمع دبیران :

پس از کلی ناله و ناسزا که سرانجام مشخص نمی شود مخاطب کیست ...

هر کس باید فکر خودش باشد !

امتحان را باید سخت بگیری تا ....

دولت من را تامین کند تا من هم درس دهم ...

در این میان معلمی دیگر می گوید : خود را به زحمت نیندازید !

هر روز شرایط را ساده تر می کنند و تبصره های من درآوردی ...

مگر نمی بینی ار مقطع ابتدایی نمره را حذف کرده اند ، در مقاطع دیگر هم قرار است در برخی دروس ارزشیابی توصیفی شود !

اپیزود سوم :

در آستانه روز معلم

معلمی می گوید باید با اعتراض آشکار خود را به جامعه و دولت نشان دهیم ...


معلمی دیگر : بهترین راه اعتصاب است چون اگر جلوی مجلس برویم می دانی که ...

سنگر ما مدرسه است !

معلمی دیگر :

چرا در این اعتراضات معلمان مدارس غیر انتفاعی همراهی نمی کنند .

چرا در تجمعات فقط از مناطق پایین می آیند !

آیا معلمان مناطق بالا مشکلی ندارند ...

معلمی در گوشه ای می گوید :

به نظر من باید از گرفتن امتحان و یا دادن لیست های نمرات خودداری کنیم ...

این سخن معلم با واکنش سرد همکاران مواجه می شود !

معلمان از این پیشنهاد استقبال نمی کنند ...

اپیزود چهارم :

در جمع دبیران در یک روزی که معلم پرورشی مراسمی را ترتیب داده است .

هر کس از دری سخن می گوید ...

یکی از آن ها می گوید :

چنر بار تاکنون انتقالی به مناطق بالا زده ام اما موافقت نمی کنند .

2 سال درس بدهی خودت را بسته ای !

برخی دروس در آن جا سر قفلی دارد !

آن جا اولیاء برای فرزندانشان ارزش قائل می شوند !


دیگری که از شهرستان آمده است هم امیدوار است که شانس نصیبش شود !

اپیزود پنجم :

در آستانه اعتصاب معلمان قبل از اسفند ...

یکی از اولیاء دانش آموزان خطاب به مدیر مدرسه می گوید :

" اعتراض به وضعیت موجود حق معلمان است ...

اما آقای مدیر !

این معلمی که از رفتن به سر کلاس خودداری می کند اما چرا در کلاس های خصوصی خودش حاضر می شود و کارش را ادامه می دهد ...

این ها گفت و گویی هاست که می توان در بسیاری از مدارس آن ها را یافت .

در این که چرا متاسقانه در برخی از مدارس و میان برخی معلمان چنین تفکر سوداگرانه ای حاکم شده است دلایل بسیاری وجود دارد .

اولین علت آن را باید شاید در وضعیت اقتصادی جامعه و پایین بودن سرانه درآمد خانواده ها جست .

وقتی تفکر تولید جای خود را به " سوداگری و دلالی " می دهد !

و در این مسیر خود دولت پیش قدم است و همه به دنبال او...

البته این مساله مختص به معلمان نیست !

همان گونه که در یادداشت بالا نیز آمده است این معضل در میان اقشار و اصناف دیگر جامعه نیز وجود دارد .

با دستورالعمل و بخشنامه هم نمی توان آن را تغییر داد .

مهم این است که هنجارها و نوع روابط میان فردی بر اساس " هزینه – فایده " شکل گرفته و نهادینه شده است !

جامعه معلمان هم به تدریج در یک رابطه و سیکل دو سویه سیستمی و برای بقاء در طول زمان از این پارادایم ها تاثیر پذیرفته است و به آن تن داده است ...


و شاید از این جاست که جامعه نسبت به معلم و اعتراضش بدبین می شود و سکوت معلمان دیگر در برابر این تبعیت از شرایط به حساب همه گذاشته می شود ...

یادم می آید در سال 1377 به خاطر اجرای پرسشنامه فوق لیسانسم در یکی از مناطق تهران به مدرسه ای رفتم .

وقتی یکی از پرسشنامه ها را به یکی از دبیران دادم در کمال ناباوری این دبیر آموزش و پرورش جمله ای بر زبان راند که ذهن مرا تا مدت ها مشغول داشته بود : " چقدر می دهی تا این پرسشنامه را برایت پر کنم " ؟

هفته قبل یکی از نهادهای دولتی یکی از همین پرسشنامه ها را به دبیران داد و در ازای آن مبالغی نیز پرداخت کرد ...

اگرچه این نمونه را نمی توان به کل جامعه تعمیم داد اما مشاهده حتی یک مورد نیز باید برای مسئولان و دست اندرکاران و همه تفکر برانگیز باشد .

چند سال پیش یکی از همکاران با حالت جدی از من پرسید بابت فعالیت در سازمان معلمان چقدر می گیرم !

گویا این دوست عزیز فراموش کرده بود که این گونه فعالیت ها داوطلبانه است ...

در جامعه ای که نوع و ماهیت روابط بر اساس فرمول های اقتصادی و متقابل شکل بگیرند تنفس در آن جامعه پس از مدتی دشوار خواهد شد .

و همه به تدریج از یکدیگر متنفر و منزجر خواهند شد ...

آیا این وضعیت خوشایند چه کسانی خواهد بود ؟

http://smiedu.blogfa.com/post-2046.aspx

----------------------------------------------------------------------------
مسئولان کلاس ندیده این مطلب را بخوانند ...نخواهند خواند ...

ساری - خبرگزاری مهر: مدیر کل دفتر آموزش و پرورش راهنمایی وزارت آموزش و پرورش با بیان اینکه از هر 15 نفر دانش آموزان دوره راهنمایی در هر سال یک نفر مردود می شود گفت: مردودی یک میلیون دانش آموز در دوره راهنمایی در هر سال تحصیلی یک فاجعه است.


به گزارش خبرنگار مهر در ساری، منوچهر فضلی خانی صبح امروز در گردهمایی معاونین آموزشی ادارات آموزش و پرورش شهرستان های مازندران با انتقاد از نگاه غلط موجود در مدارس برای مردود کردن بی رویه در مقاطع عمومی اظهار داشت: ارزشیابی دانش آموزان دوره های عمومی باید بر اساس ظرفیت های آنان صورت بگیرد.

وی با اشاره به اینکه یکی از سیاست های دفتر آموزش و پرورش راهنمایی حذف مردودی است، خاطرنشان کرد: زمان یادگیری برای هر شخص متفاوت است و قوانین یادگیری کامل اجباری همه دانش آموزان در یک مقطع نا درست است که موجب مردودی های بی رویه می شود.

به گفته وی مردودی یک نفر هم در مقاطع عمومی زیاد است و باید همه قبول شوند که راهکارهایی نیز برای جلوگیری از مشکلات نیز تدوین خواهد شد.

مدیر کل دفتر آموزش و پرورش راهنمایی وزارت آموزش و پرورش از تدوین برنامه درسی ملی خبر داد و گفت: این برنامه شامل تحولات اساسی در حوزه آموزش نظیر تغییرات بسیاری در حجم و محتوی انواع دروس در مقاطع مختلف تحصیلی و هدایت تحصیلی در دوره راهنمایی است که سند آن تهیه شده و در روزهای آینده به شورای عالی آموزش و پرورش برای تصویب ارجاع داده خواهد شد.

وی خاطرنشان کرد: درس آمادگی دفاعی دختران نیز از سال آینده به صورت سراسری در مدارس دخترانه تدریس خواهد شد و زیرساخت های لازم در این خصوص نیز فراهم است.

وی با بیان اینکه شناسایی روش دانش مطبوع برای آموزش در کلاس ها توسط معلمان در یادگیری دانش آموزان تاثیر گذار است، خاطرنشان کرد: رعایت استانداردها با واژه های کلیدی در آموزش باید رعایت شود.

فضلی خانی تصریح کرد: در گذشته معلمی موفق قلمداد می شد که با لباسی پر از گچ و خاک از کلاس درس بیرون بیاید ولی آموزش نوین مدرسی را قبول دارد که همه چیز را به صورت شفاف بیان نکرده و دانش آموز را به تحقیق و پژوهش وادار نماید.

وی بر افزایش کیفیت نسبت به کمیت آموزشی تاکید کرد و افزود: معلمی موفق است که دانش آموز را به صورت یک لیوان خالی نبیند بلکه او را فردی با ظرفیت ها متعدد قلمداد کرده و به آن انسجام ببخشد.

به گفته وی دانش آموزان در دوره راهنمایی دارای مغزی خلاق و دوستدار کار گروهی و مشورت با معلم هستند که اگر این استعدادهای دانش آموزان در آموزش رعایت شود مطمئنا در یادگیری فرد تاثیر به سزایی خواهد داشت.

مدیر کل دفتر آموزش و پرورش راهنمایی وزارت آموزش و پرورش در خصوص کلاسهای درس گفت: تمام یادگیری نباید در کلاس درس صورت بگیرد بلکه کلاس درس باید جایی باشد که دانش آموزان را وادار به پرسش و تحقیق نماید.

وی اضافه کرد: آموزش باید به گونه ای باشد که برای دانش آموز سئوال ایجاد شود و برای یافتن پاسخ برای مدرسه دل تنگی کند.

فضلی خانی با اشاره به اینکه نظارت بر تعامل بین معلم و دانش آموز بعد از رعایت استانداردهای آموزشی ضرروری است، اظهار داشت: رعایت سیستم هدایت نظارتی یکی از ابزارهایی می باشد که بعد از شناسایی و اجرای استانداردها ضروری است.

به گفته وی نبود الگوهای نظارتی در بررسی عملکرد و ارزشیابی مدارس و ارائه شیوه های صحیح مدیریت از مشکلاتی است که در آموزش کشور وجود دارد.

وی یادآور شد: بهترین نوع ارزیابی آموزشی مدارس فرآیند کیفی به وجود آمده در مدارس است.

فضلی خانی در رابطه با عدم رغبت مدیریت مدارس در دوره راهنمایی گفت: عدم رغبت مدیریت در مدارس دوره راهنمایی به خصوص در مناطق محروم به دلیل یکسان بودن حقوق پرداختی معلم و مدیر است که امیدواریم این مشکل توسط خدمات کشوری برطرف شود.

وی از بازماندن مدیران مدارس از مسائل آموزشی و پرداخت به امور کارپردازی انتقاد کرد و اظهار داشت: مدیران مدارس می توانند با ایجاد انگیزه و تقسیم بندی برخی کارها در بین دانش آموزان و تشکل های دانش آموزشی بسیاری از مشکلات مدیریتی مدرسه را بر طرف نمایند.

سخن معلم :

معلم وارد کلاس می شود .

هوا سرد است .

شوفاژ مدرسه رمق گرم کردن ندارد . مشکل با معاون مدرسه مطرح می شود و او این مساله را به مدیر مدرسه احاله می دهد .

مدیر عنوان می کند که لوله ها مستهلک شده اند و باید تعمیرات اساسی روی آن صورت گیرد .

معلم سر کلاس بر می گردد .

بالاخره باید کلاس را اداره کرد !

در حالی که بچه ها می لرزند معلم درس را شروع می کند .

کلاسی با یک تخته سیاه و تعدادی گچ و یک میز و صندلی که حتی یک پریز ندارد !


وقتی مساله را عیب یابی می کنی معاون مدرسه می گوید که پریز ها را کور کرده ایم تا مبادا بچه ها خرابکاری کنند !

سیستم روشنایی کلاس هم از تعدای مهتابی تشکیل شده است که بیش از نیمی از آن ها خاموش اند !

وقتی علت را جویا می شوی معاون می گوید که استارت تعدادی از آن ها توسط دانش آموزان برداشته شده است !

تعدادی هم سوخته است که قرار است پس از اخذ کمک های داوطلبانه از اولیاء تعویض شود !

مدیر مدرسه می گوید که سرانه پارسال را امسال داده اند و مال امسال هم تاکنون پرداخت نشده است !

به کلاس بر می گردیم ...

معلم گچ را به دست می گیرد .

به نظر می رسد جنس گچ نامرغوب است چراکه اولا شبیه سنگ است و دیگر این که موقع کشیدن آن بر روی تخته صدا می کند !

البته معلم این موضوع را چند بار به مسئولان مدرسه گفته است و تنها پاسخی که دریافت کرده است همان جواب های دم دستی و تکراری است ...

معلم در حین تدریس می بیند که تعدادی از بچه ها زیر نیمکت مشغولند !

پس از کمی دقت معلم متوجه می شود که در حال تبادل بلوتوث و اس ام اس هستند ...

به ناچار به آن ها تذکر می دهد ...

کلاس تا دقائقی شلوغ می شود ...

هر کس چیزی می گوید .

پس از مدتی تکلیف بچه ها را بازدید می کند .

برخی از آن ها چیزی ننوشته اند .

معلم علت را می پرسد یکی می گوید غایب بوده است، دیگری مهمان داشته است ، آن یکی بیمار بوده است ، این یکی بلد نیست ، دیگری که خواب آلود است پاسخی نمی دهد اما از چهره اش می توان فهمید که تا دیر وقت پای ماهواره و چت بوده است ...

در حین تدریس برخی از نیمکت ها صدا می کنند!

آن ها عمر خود را کرده اند ...

مدتی که از ساعت کلاس می گذرد برخی از دانش آموزان چرت زده و برخی دیگر دائما ساعت خود را نگاه می کنند !

انگار این دانش آموزان آمده اند تا وقت خود را سپری کنند و در این میان معلمان و کادر مدرسه وظیفه نگهداری آن ها را بر عهده دارند !

تنها چیزی که برای اکثریت این دانش آموزان پیش نمی آید فرآیند و فلسفه سوال است !

چراکه آن ها خود همه چیز را از قبل می دانند !

گویی به آن ها القاء شده است که چه تلاش بکنند و یا نکنند قبولند !

پس چرا باید خود را بیهوده به زحمت انداخت ...

در این میان کافی است نقطه ضعفی در کلام و یا ظاهر معلم ظاهر شود ...

معلم فراموش خواهد کرد که اساسا چرا به کلاس آمده است !

زنگ می خورد ...

کاش به جای یک در چند در وجود داشت !

معلمان به دفتر می آیند .

یکی می پرسد از نظام هماهنگ پرداخت چه خبر ؟

دیگری می گوید که چند ماه است قسط هایش را نداده است و شرمنده ضامن هایش شده است ...

معلمی در گوشه ای نشسته و به دیوار می نگرد .

همکاران می گویند همسرش مبتلا به سرطان غدد لنفاوی است .

دو شب پیش برای خرید آمپولی رفته و چون مبلغ مورد نظر یعنی 860000 ریال را نداشته برگشته است ...

توان رفتن به خانه را ندارد ...

دیگر از نالیدن خسته شده اند ...

ظرفیت ها به سر رسیده اند ...

اما این روزمرگی با سکوت شیرین تر می شود !

و در گوشه ای دیگر ...

کسی بانگ بر می آورد ...

پرتقال فروش کجاست؟

http://smiedu.blogfa.com/post-2045.aspx

نامه فرزاد کمانگر به رییس قوه قضاییه

وکیل فرزاد کمانگر حدود دو سال قبل با اعتقاد به بی گناهی موکل خود درخواست اعمال ماده ۱۸(برگزاری دادگاه مجدد) را به قوه قضائیه ارائه نمود، پس از این اقدام همواره دستگاه قضایی و امنیتی از ناپدید بودن این پرونده سخن گفته اند، این موضوع باعث شده است تا سه متهم پرونده کماکان تحت حکم اعدام قطعی به سر برند و هر لحظه احتمال اجرای حکم برای آنان متصور باشد.
فرزاد کمانگر، آموزگار دربند با نگارش و ارسال نامه ای به ریاست قوه قضائیه بر لزوم وجود سایه قانون بر این پرونده و برگزاری دادگاه مجدد تاکید کرده است، متن این نامه عیناً در پی می آید :




جناب آیت الله لاریجانی
با سلام ،
ده سال پیش هنگامی که آیت الله شاهرودی اعلام نمودند که ویرانه ای را تحویل گرفته اند ، همه امیدوارانه تغییر و تحولاتی اساسی در قوة قضائیه را به انتظار نشستند. حضور ده سالة ایشان که فرصت کمی هم نبود با احیای مجدد دادسراها ، تصویب قانون حفظ حقوق شهروندی و کرامت انسانی ،تهیه لایحه حبس زدایی و موضع گیری های صریح ایشان در برابر احکام سنگسار و اعدام کودکان زیر هجده سال و بقیة اقدامات اصلاح گرایانة ایشان در قوة قضائیه امیدهای بسیاری را در جهت آبادانی این ویرانه در اقشار مختلف مردم و زندانیان و به طور کلی هر شخصی که به نحوی از انحاء با قوة قضائیه سر و کار داشته است به وجود آورد ، اما هنوز هم نابسامانی ، ناهنجاری ، خودسری، برخوردهای سلیقه ای و قانون گریزی در مجموعة تحت امر ایشان و ادامه آن، که متأسفانه تاکنون فرصتی برای جنابعالی در رفع آن ها به عمل نیامده است ، آن چنان رواج داشته و دارد که ناچارم به عنوان فردی که خود را یک زندانی سیاسی و عقیدتی می داند، شرح آنچه را که به ناروا بر این جانب روا ساخته اند به عرض حضرتعالی برسانم؛
 
۱) در  مرداد ماه ۸۵ دستگیر شدم در حالیکه تا روز قبل از آن به عنوان معلمی که با دوازده سال سابقة تدریس از انواع فیلترهای حراست و گزینش عبور کرده و مسئولیت پرورش و تعلیم و تربیت فرزندان این آب و خاک را به عهده داشته ام . در مرحله تفهیم اتهام و بازجویی در بازداشتگاه وزارت اطلاعات اتهام اینجانب عضویت در حزب پژاک اعلام شد.در روند تمام بازجویی ها در تهران ، کرمانشاه و سنندج مرا تحت شدیدترین شکنجه های جسمی و روحی و روانی قرار دادند تا به این اتهام واهی تن  دهم . اینجانب علیرغم تحمل شکنجه های طاقت فرسا به دلیل واهی بودن چنین اتهامی همواره و همواره اتهام فوق را رد نموده ام. با این وجود متأسفانه تنها بر اساس برداشت ذهنی بازجویان اولیة پرونده و شرایط منطقه انتساب اتهام فوق به اینجانب را مسجل اعلام کردند.
۲) در جلسة هفت دقیقه ای در شعبه ۳۰ دادگاه انقلاب تهران در کمال ناباوری از قاضی پرونده شنیدم که :”وزارت اطلاعات خواستار اعدام شماست ، بروید و آن ها را راضی کنید.”
۳) قبل از جلسة دادرسی ، اینجانب از کلیة اتهامات مبرا شناخته شده و این بار با اتهام جدید عضویت در حزب پ.ک.ک. در جلسه مذکور محکوم  به اعدام گردیدم .با تأسف حکم مذکور در دیوان عالی کشور بدون توجه به انواع و اقسام امور خلاف قانون آیین دادرسی کیفری که بروز آن در پرونده محرز و متقن است ، تأیید گردید.
۴)  پس از مدتی بر اثر اعتراضات مردمی که در مرداد ماه۸۷  به خاطر اعتراض به حکم اینجانب ، دوباره در بازداشتگاه ۲۰۹ تهران بهمدت۵ ماه دیگر تحت بازجویی مجدد قرار گرفتم و در کمال شگفتی رویکرد کلی بازجویان و کارشناسان وزارت اطلاعات با عملکرد سابق تناسب معکوس داشته است و در حالیکه با شواهد و قراین بسیار و بازجویی های جدید برای کارشناسان پرونده مشخص شده بود که عضو هیچ حزب و سازمانی نبوده ام، به اینجانب اعلام نمودند با توجه به شرایط جدید حاکم بر پرونده از خانواده، دوستان و همکاران بخواهید که مبادا مورد سوء استفاده قرار بگیرند، چرا که اساسا شما عضو هیچ حزب و گروهی نبوده اید که اکنون کسی بخواهد با موج سواری سیاسی از پرونده بهره برداریِ مصادره به مطلوب بنماید.
 
جناب آیت الله لاریجانی 
اینجانب خود را فردی بی گناه می دانم و نمی توانم انتساب اتهامی را به خود  قبول نمایم که از بیخ و بن جعلی و خیالی بوده ، به طوری که بازجوی اخیرالذکر اینجانب در بازداشتگاه ۲۰۹ ضمن اظهار تأسف شدید به خاطر اعمال شکنجه بر من در سنندج و کرمانشاه این اعمال را عملی خودسرانه و قانون شکنی محض می دانست و پی گیری حقوقی آن را حق مسلم من می دانست وحتی قرار شد تمامی مساعی قانونی را به کار گیرند تا روند بررسی پرونده اینجانب تحت اعمال ماده هجده انجام پذیرد، اما اینجانب پس از مدت تقریبا ۱۸ ماه و حتی با پی گیری نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی نه تنها هنوز جوابی در یافت نکرده ام ، بلکه این بار در کمال حیرت دریافتم که اثری از پرونده ام در هیچ یک از  بخش  ها ی قوه قضایه نمی باشد .
جناب آیت الله لاریجانی از شما بعنوان قاضی القضات حکومت اسلامی چند سؤال دارم که امیدوارم چنانچه مشغله های فراوان در این شرایط اجازه دهد پاسخ آن ها را حداقل به این جناب اعلام فرمایید:
۱) به نظر شما دادگاهی که پس از ۱۹ ماه بازداشت با قرائت کیفرخواست و دفاعیات من کلا ۶ یا ۷ دقیقه طول کشیده و حتی در دادگاه اجازة صحبت کردن با وکیلم هم به من داده نشده است و همچنین بعد از این جلسة دادگاه چند دقیقه ای قاضی مرا متهم به همکاری با فرزاد کمانگر ( یعنی خودم ! ! ؟ ) می نماید، می تواند حکم عادلانه ای صادر بنماید یا آیا اساسا پرونده را مطالعه نموده است؟
۲) کارشناسان وزارت اطلاعات ۱۵ ماه قبل از دادگاه و بعد در مراحل بعد مستمراً به من اعلام نمودند صدور حکم اعدام برای من ارسال پیامی روشن برای  فعالان سیاسی و مردم، جهت دوری از احزاب کرد و نشان دادن حسن نیت به بعضی از کشورهای همسایه!؟ می باشد. آیا اینجانب به عنوان شهروندی در جمهوری اسلامی دارای این حقوق می باشم که وجه المصالحه بهبود روابط عادی کشورم با همسایگانش قرار نگیرم؟
۳) سخنگوی محترم قوه قضائیه آقای جمشیدی در مصاحبة خود در تاریخ  ۲۴/۴/۸۷  تمامی اتهامات پیشین مرا حذف نمود  و این بار در اظهار نظری جدید اتهام مرا عضویت در حزبی که من اتهام آن را هم قبول نداشتم بیان می کنند، اما چگونه است که هنوز دستور رسیدگی به پرونده اینجانب صادر نشده است.
 
۴) چرا دستگاه امنیتی عنوان می نماید که با توجه به بازتاب های وسیع رسانه ای و اجتماعی  پروندة اینجانب چنانچه تجدیدنظری در گردش کار و موارد اتهامی و دادنامه های صادره   صورت گیرد ، بیم تجری نهادهای حقوق بشری و نهادهای مدنی وگروه های سیاسی دگر اندیش که قبلا در محکومیت حکم غیر قانونی اینجانب موضع گیری  نموده اند ، می گردد. آیا پذیرش اشتباه و عبرت گیری از گذشته که در آموزه های اسلامی به آن حکم شده است ، آن چنان ناگوار و تلخ می باشد که برای فرار از آن به چنین دستاویزی چنگ زد؟
 
۵) با توجه به آنچه که گذشت آیا کل ماجرا را نافی و ناقض اصل استقلال و تفکیک قوا از یکدیگر  نمی دانید؟ اگر نه چگونه است که قضات به عنوان اشخاصی مستقل نمی توانند در پرونده اعمال حق نموده و در عوض خود را ملزم به رعایت توصیه های غیررسمی نهادهای امنیتی می دانند؟
۶) آیا با عنایت به سطور گذشته، اینجانب به عنوان فردی تبعة ایران و برخوردار از حقوق شهروندی جمهوری اسلامی ایران ، این حق را دارم که مجددا و در دادگاهی بی طرف و بر اساس قوانین مدون و رسمی جمهوری اسلامی و فارغ از ملاحظات سیاسی و مصلحت اندیشی های بی مورد ، محاکمه گردم ؟
 
جناب آیت الله لاریجانی 
با عنایت به موارد مشروحه فوق که نقض قانون آیین  دادرسی کیفری در تمامی مراحل رسیدگی به پروندة اینجانب کاملا آشکار و واضح بوده است و بر همین اساس در جهت احقاق حق خود قبلا تقاضای اعمال ماده هجده به عمل آورده ، که از اختیارات خاص مقام محترم رئیس قوه قضائیه بوده و این تقاضا در زمان حاکمیت این ماده قانونی و قبل از فسخ آن به عمل آمده است .
     بنابراین اینجانب به این وسیله رسما و مجددا از حضرتعالی تقاضا دارم دستور فرمایید به خواسته مشروع اینجانب ، اگر تاکنون رسیدگی نشده باشد رسیدگی به عمل آمده و عنایت فرمایید نتیجه را نیز اعلام دارند تا پس از گذشت سال ها تحمل ناراحتی روحی بتوانم به زندگی عادی خود بازگردم.
توفیق حضرتعالی را در اجرای مسئولیت سنگین دادپروری صمیمانه آرزومندم
فرزاد کمانگر
۱۵ بهمن ۱۳۸۸
رونوشت :
-    دادستان محترم کل کشور
-    دادستان محترم تهران
-    کمیسیون حقوق بشر قوه قضائیه
-    فراکسیون نمایندگان محترم کرد مجلس شررای اسلامی