۱۳۸۸ مرداد ۱۵, پنجشنبه

آیت الله صانعی: هرگونه اعتنا به ستمکاران و ظالمان و اعتماد بر آنان گناهی خطرناک است

در واکنش به دادگاه نمایشی
مرجع عالیقدر، آیت الله صانعی:

هرگونه اعتنا به ستمکاران و ظالمان و اعتماد بر آنان گناهی خطرناک است

قلم - آیت‌الله العظمی صانعی، از مراجع بزرگوار تقلید، در پی برگزاری دادگاه های پس از انتخابات با صدور بیانیه‌ای ضمن تاکید بر بی‌ارزش بودن اعترافات زندانیان، تصریح کرد: «همه کسانی که به نحوی در نشر این گونه اعتراف ها دخیل بوده اند، در گناه آنها شریک و سهیم می باشند و همه آنها مستوجب عذاب افترا و تضییع آبروی مردم هستند، موضوعی که در اسلام از جان انسانها بالاتر است و خواه ناخواه در زمانی نه چندان دور، قبل از جزای آخرت، کیفر و جزای عمل خائنانه خود را در این دنیا ودر محکمه ای صالح و عادلانه خواهند دید.»

متن بیانیه آیت الله العظمی صانعی که در پی برگزاری دادگاه‌های پس از انتخابات، در سایت ایشان انتشار یافته بدین شرح است:

باسمه تعالی
« وَلاَ تَرْکَنُوا إِلَى الَّذِینَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّکُمْ النَّارُ وَمَا لَکُم مِن دُونِ اللهِ مِنْ أَوْلِیاءَ ثُمَّ لاَ تُنصَرُونَ» (هود/113)


تاریخ انقلاب اسلامی پس از رفراندم قانون اساسی، حضوری باشکوهتر و با عظمت تر از انتخابات 22 خرداد را به یاد ندارد. روزها و شبهایی را به یاد داریم که پسران و دختران، مادران و پدران و حتی آنهایی که نمی توانستند در انتخابات مشارکت کنند ، چنان شور و شعفی را به پا ساخته بودند و چنان از آرمانهای بزرگ معمار و بنیانگذار فقید جمهوری اسلامی حضرت امام خمینی (سلام الله علیه) به بزرگی و خوبی یاد می کردند که انسان از آن همه عظمت ، وحدت و یکپارچگی به وجد می آمد.آری، همه به نام دین و به نام آزادی برخاسته از اصول تشیع و برای پاسداری از آرمانها و ارزشهای شهیدان بخون خفته آمده بودند تا بار دیگر آن هم پس از سی سال به دنیا نشان دهند که آزادی موهبتی است خدادادی و هیچ کس نمی تواند مانع و سلب کننده آن از دریای انسانها باشد. اما چه شد؟ به ناگهان فرزندان انقلاب به گوشه های زندان افتادند. جوانان عزیز طعم تلخ باتوم و گاز اشک آور را تجربه کردند و به ناگاه مجروحان و شهدایی بر جای ماند.

این همه تنها به خاطر این بود که مشروعیت انتخابات مورد پرسش واقع شده بود. و آیا سزاوار بود که پاسخ انتقاد و اعتراض آنها را چنین بدهیم و ناخواسته ایجاد بحران نماییم و تمام آن اعتراضها را به دول خارجی نسبت داده و بی محابا از سرنوشت محتوم تمام مستبدان و ظالمان ، آنها را وابسته به دنیای غرب بپنداریم؟ ظلم و تعدی تا آنجا پیش رفت که شاهد دادگاه کسانی شدیم که خود در تمام حوادث پس از انقلاب و دوشادوش تمام مسوولان حضوری فعال و چشمگیر داشتند. دادگاهی که هویت و چگونگی آن از پیش مشخص بود،تا جایی که شاهدیم نه تنها به مردم، بلکه به نخبگان آنان و کسانی که عمر و جوانی خویش را وقف خدمت به اسلام، انقلاب و جمهوری اسلامی نموده اند، نیز رحم نکردند و آنها را با انواع فشارهای روحی و روانی و نگه داشتن طولانی مدت در سلول های انفرادی و قطع ارتباط با خارج از سلول و بی خبر نگه داشتن از همه مسائل روبرو ساختند و مهمتر از همه، خانواده های بی گناه آنها را از سرنوشت عزیزانشان بی خبر گذاشتند.

با توجه به آیه شریفه قرآن که به طور صریح و روشن هرگونه اعتنا به ستمکاران و ظالمان و اعتماد بر آنان را به خاطر جهاتی از جمله افزایش جرأت ظالمان و سرکوبگران آزادی های خدادای، گناهی خطرناک دانسته و با عنایت به کتاب و سنت و عقل، بر خود لازم می دانم که یک وظیفه شرعی و حکم الهی را در شرائط امروز و مخصوصاً در رابطه با جلسه دادگاه حدود یک صد نفر از متهمان تذکر دهم. دادگاهی که اگر نگوییم در نظام قضایی جهان کم سابقه است، حد اقل در قضای اسلامی بی سابقه و بدعتی نو به شمار می آید و قطعاً با گناهانی همراه می باشد.

اما آن نکته ای که باید به آن توجه کرد، صحت این اعترافات نیست ، مسئله ای که بی ارزش بودن آن برهمگان روشن است، آن هم تنها به این دلیل که در زندان گرفته شده و حسب فرموده امیر المؤمنین (علیه السلام) اقرار در زندان و حبس اعتبار نداشته و ندارد، و نه از آن جهت که عمده اعترافات گرفته شده، اقرار در حق دیگران است، که نه تنها بی ارزش، بلکه افترا و تهمت، معصیت کبیره و بر خلاف همه قوانین، حقوق و کرامت انسان هاست و همه کسانی که به نحوی در نشر این گونه اعتراف ها دخیل بوده اند، در گناه آن ها شریک و سهیم می باشند و همه آن ها مستوجب عذاب افترا و تضییع آبروی مردم هستند، موضوعی که در اسلام از جان انسانها بالاتر است و خواه ناخواه در زمانی نه چندان دور، قبل از جزای آخرت، کیفر و جزای عمل خائنانه خود را در این دنیا ودر محکمه ای صالح و عادلانه خواهند دید.

لکن نکته مهمی که باید مورد توجه قرار گیرد، عبارت از بی اعتنایی به این اعتراف گیری ها و عدم ترتیب اثر به آن هاست که ترتیب اثر دادن به آن ها هر چند بسیار ناچیز باشد، اعتماد و اعتنا به ظالمین به حقوق ملت و کرامت انسان ها بوده و مخالفتی روشن و آشکار با قرآن و وحی و حکم الهی می باشد.

درخاتمه همگان باید از خداوند توانا بخواهند تا استقامت همراه با مسالمت در راه احقاق حق و حاکمیت بر سرنوشت خویش را به ما ارزانی دارد و از او متضرعانه بخواهیم که به برکت ایام با برکت شعبانیه و مولود منجی عالم بشریت، به ملت ما صبر و نصر و جزای خیر عنایت فرماید.

یوسف صانعی13شعبان المعظم1430
14/مرداد/1388

دیدار جوانان با مهندس موسوی در روز جوان:انتخابات، عمق مشکلات کشور را پیش روی ما گذاشت

انتخابات، عمق مشکلات کشور را
پیش روی ما گذاشت







دیدار جوانان با مهندس موسوی در روز جوان؛


قلم نیوز ــ «انتخابات مشکلات کشور و عمق آنها را پیش روی ما گذاشت، و این کم دستاوردی نیست زیرا اذعان به مشکل می‌تواند مقدمه‌ای برای حل آن باشد»، مهندس میرحسین موسوی ضمن بیان این مطلب در دیداری که 12 مرداد ماه جاری، همزمان با سالروز ولادت حضرت علی اکبر با گروهی از جوانان داشت وضعیت زندان‌ها و نحوه برگزاری دادگاه‌ها را از جمله این مشکلات دانست و گفت: «این افتخار نیست که چند معاون رئیس جمهور و وزیر و افرادی که لانه جاسوسی را گرفتند و زمانی تصاویر آنان را جلوی دوربین‌ها با سربلندی نشان می‌‌‌دادیم و راجع به آنان بحث می‌کردیم و نماد ایستادگی ما در مقابل قدرت‌های بزرگ بودند، این چنین جمعی را در یک دادگاهی با این شکل و قیافه، دسته جمعی محاکمه کنیم.»





جمعی از جوانان به نمایندگی از جوانان سراسر کشور به مناسبت خجسته میلاد حضرت علی اکبر (ع) و روز جوان با مهندس میرحسین موسوی دیدار کردند. در این دیدار صمیمی ابتدا جوانان حاضر در جلسه تحلیل خود را از اوضاع کشور ارائه دادند، آنگاه مهندس موسوی به تبیین دیدگاه‌های خود پیرامون مسائل روز پرداخت. وی در این دیدار ضمن تبریک سالروز ولادت حضرت علی اکبر و روز جوان، با اشاره به تلخی‌هایی که در آنچه پس از انتخابات 22 خرداد به وقوع پیوست گفت: در عین حال حاصل ارزشمندی نیز در این وقایع وجود داشت. این حاصل آن بود که مشکلات اساسی و مهمی که در کشور وجود دارد روبروی ما گذاشته شد. چه بسا این مشکلات و مسائل پوشیده بود و ما آنها را ندیده بودیم. خود این دستاورد، چیز کمی نیست و خیلی بزرگ است. اوایل انتخابات وقتی از مشکلات بحث می‌کردیم شاید مثل امروز فکر و احساس نمی‌کردیم که این مسائل چقدر اساسی و بنیادین هستند. ولی الان ملت ما با گوشت و پوست خود این مسائل را حس می‌کند و همه می‌دانند که مشکلی وجود دارد. خود اذعان به مشکل می‌تواند مقدمه‌ای برای حل آن باشد. یک وقت است که ما اصلاً قبول نداریم مشکلی هست. قبل از انتخابات چنین فضایی بود. ولی بعد از انتخابات معلوم شد که ما مشکلات اساسی داریم.





مهندس موسوی با اشاره به وضعیت زندان‌ها و نحوه برگزاری دادگاه‌ها افزود: این وضعیت که از زندان‌ها و نحوه دستگیری‌ها گفته می‌شود و یا این دادگاه‌های کذایی که مقابل روی ماست نشان دهنده عمق مشکلاتی است که در کشور ما وجود دارد. ما انقلاب کرده بودیم که اگر دادگاهی هم داریم، دادگاهی باشد که برای مجرمان باشد، وضعیت روشنی داشته باشد، آزادی در آن باشد، وکلا بتوانند حضور داشته باشند و متهم بتواند در یک فضای آزاد از خودش دفاع کند و قاضی هم به صورت مستقل و آزادانه رأی دهد و همه ملت هم روند قانونی و عادلانه آن را حس کند. چرا که قوه فضائیه اساسش برای این است که وقتی متهمی دستگیر شد و با سازوکارهای حقوقی و انسانی اثبات ‌شد که مجرم است و حکمی در مورد او صادر ‌شد، این حکم آنقدر قدرت داشته باشد که وقتی اجرا شد مردم از جانب آن احساس آرامش ‌کنند. یعنی مردم وجدان ‌کنند که نتیجه کار دادگاه منصفانه و به حق بوده است. ولی الان در مورد اصل این دادگاه هم جای سؤال است و مشکلی بر مشکلات پیشین جامعه افزوده شده است. چند معاون رئیس جمهور و وزیر و افرادی که لانه جاسوسی را گرفتند و جلوی دوربین‌ها تصاویر آنان را با افتخار نشان می‌‌‌دادیم و راجع به آنان بحث می‌کردیم و نماد ایستادگی ما در مقابل قدرت‌های بزرگ بودند، این افتخار نیست که ما امروز این جمع را در یک دادگاهی به صورت دسته جمعی، به همراه صد نفر دیگر آنان را محاکمه کنیم.





نامزد دهمین دوره ریاست جمهوری در ادامه سخنان خود در ارتباط با حوادث پس از انتخابات اظهار داشت: کسانی فکر می‌کردند اگر یک عده‌ای از افراد را از احزاب و گروه‌ها که آنان مدعی بودند سران این جریان اعتراضی هستند بگیرند، حتماً صورت مسأله پاک خواهد شد ولی زنده ماندن این جریان در سطح ملی نشان داد که حذف فیزیکی و دستگیری‌ها بر این حرکت اثری نمی‌گذارد و شبکه بزرگی از مردم که نسبت به خطاهای صورت گرفته معترض است آسیب ندیده و به زندگی خودش ادامه می‌دهد. آنچه تداوم حرکت سبز مردم را برای بازگشت به قانون اساسی و روح اصیل انقلاب اسلامی تضمین می‌کند چنین حالتی است. ما باید بتوانیم با اتکا به سرمایه ارزشمندی که این حالت از حرکت مردم ایجاد می‌کند و با نظم دادن آن از همه گرایش‌ها و توان‌هایی که وجود دارد برای تامین سعادت آینده کشور حداکثر استفاده را ببریم.





مهندس موسوی ضمن تشریح تفاوت‌هایی که در حرکت اجتماعی کنونی مردم با فعالیت‌های سیاسی سازمانی و متداول وجود دارد افزود: در هویت‌های سازمانی معمولا گرایش بر این است که افراد درون یک سازمان سعی می‌کنند، اگر گفتمانی را مطرح می‌کنند و یا به ایدئولوژی خاصی پایبند هستند در تمام موارد یک نوع اجماعی نسبت به همه اجزا آن ایدئولوژی و اعتقاد یا گفتمان وجود داشته باشد و برای همین معمولا تلاش فوق‌العاده‌ای در درون این سازمان‌ها صورت می‌گیرد که یک نوع انسجام و یکدلی بر روی همه شعارها و همه خواسته‌ها بین افراد به وجود بیاید. آنچه که در انتخابات شاهدش بودیم و از آن بایستی استفاده کنیم و پند بگیریم آن است که در این انتخابات اجماع بر حداقل‌ها امکان‌پذیر شد و روی آن ایستادگی شد، به این معنا که اگر یک گروهی ده عنصر داشت که گفتمان مورد علاقه او را شکل می‌داد و در یکی از آنها با یک گروه دیگری که آن هم ده عنصر گفتمانی برای خودش داشت همراه بود، اینها می توانستند به همدیگر جوش بخورند و جمعی را بسازند.





حس ملی که در سطح کشور متولد شد از این مسأله زائیده شد که افراد سر یک مسائل اساسی و مهم در حداقل‌ها با هم ارتباط پیدا کردند. رنگ سبز که این همه مورد حمله و عناد و کینه قرار گرفته به صورت سمبلیک این را نشان می‌دهد. یعنی طرفداران موج سبز به یکدیگرمی‌گویند ما هم از جنس شماییم، ما هم دغدغه شما را داریم، ما هم مشکل شما را داریم، ما هم دغدغه ایران پیشرفته را داریم. به نظر می‌رسد آن چیزی که انتخاب می‌شود و جمع‌ها را دور هم گرد می‌آورد و از آن یک حرکتی به نفع جمهوری اسلامی، به نفع آینده کشوری می‌سازد باید چنین حالتی داشته باشد، که نیروهای حداکثری براساس خواسته‌های حداقلی بتوانند گرد هم جمع شوند و اختلافاتشان را کنار بگذارند. ما این را قانون اساسی گرفته‌ایم. قانون اساسی می‌تواند در بخش‌ها، صنوف و گروه‌های مختلف و مرجع، بسته به گرایش‌هایی که در گروه‌ها هست مورد توجه قرار بگیرد. در بخش اقتصادی یک نوع مورد توجه قرار بگیرد، در بخش فرهنگی نوعی دیگر مورد توجه باشد، در رابطه با کرامت انسانی، آزادی‌ها، عدم تجسس در احوالات شخصیه افراد، و ... این قانون و میثاق دامنه‌ای وسیع دارد.





نخست وزیر دوران دفاع مقدس در ادامه سخنان خود ضمن تحلیل وضعیت جامعه گفت: بسیاری از افراد در جامعه ما علائق مذهبی عمیقی دارند که اکثریت را هم تشکیل می‌دهند. ما قومیت‌ها را داریم، فرهنگ‌های گوناگونی را داریم. اگر میثاقی داشته باشیم که مورد اجماع همه اینها باشد و همه گرداگرد آن جمع شوند، هم می شود از دستاورهای بزرگی که انقلاب و جمهوری اسلامی داشت حمایت کرد و آنها را حفظ نمود، هم هزینه‌های کمتری پرداخت و امکان اجماع بیشتری برای تغییرات به سمت مطلوب را ایجاد کرد.
مهندس موسوی در ادامه سخنان خود به اتهامات واهی چون انقلاب مخملی و یا ارتباط با بیگانگان که به حرکات مردم نسبت داده می‌شود اشاره کرد و اظهار داشت: این اتهامات بی‌پایه در حالی ایراد می‌شود که ما دائم تأکید می‌کنیم که مسائل ما مسأئل ملی و داخلی است و ربطی به بیگانگان ندارد. حتی ایرانیان خارج از کشور هم در حمایتی که از حرکت مردم در داخل کشور کردند به خارجی‌ها پیوند نخوردند. این حس در حرکت مردم ما خیلی قوی بود و باید این رویکرد را تشدید کنیم. چرا که درونمایه‌ این حرکت تقویت هویت ملی ماست که در ذات خود نمی‌تواند بدون اجتناب از بیگانه شکل بگیرد. مسأئل ما در پیوند با بیگانه حل نمی شود و این را به عنوان یک اصل بایستی بپذیریم. مخصوصاً تجربیات 200 ساله گذشته ما نشان می دهد که لازم است ما در این زمینه مراقبت داشته باشیم. معنای آن این نیست که ما جهان را نشناسیم و از اتفاقاتی که در جهان به وقوع می‌پیوندد پند نگیریم و استفاده نکنیم. نه! اینها مواردی است که از آن استفاده می کنیم. ما نسبت به این نهضت عظیمی که آغاز شده هم در سطح ملی و هم در سطح بین‌الملی باید روشنگری کنیم. ذهن‌های خلاق و انسان‌های خوب و گروه‌های خوب را در جامعه جهانی به این سمت متمایل کنیم و از نظریات آنان هم استفاده کنیم. منتهی بحث بر سر تسلیم بودن و متأثر شدن از سیاست‌های استعماری و سیاست‌ کشورهای بزرگ است که مورد اشاره بنده است، که طبیعتاً یک فاصله‌گذاری جدی و روشنی در این رابطه باید داشته باشیم.





مهندس موسوی با تأکید بر تحمل نظر مخالف بیان داشت: ما باید با کسانی که موافق نظر ما نیستند یک ارتباط روشن و مسالمت جویانه‌ای داشته باشیم. در کشور عده‌ای هستند که شاید تعدادشان هم کم نباشد موافق عقاید ما نیستند و قرار هم نیست و نبود که موافق ما باشند. در سطح ملی اگر حرکتی داشته باشیم که صد در صد افراد یک فکر داشته باشند این مطلوب نیست. ما باید سعی کنیم با این نیروها که نظر دارند روبرو شویم و نظر آنان را بشنویم، توضیح دهیم و توضیح بشنویم. در خلال انتخابات این روحیه ارزشمند خود را به نمایش گذاشت. در خیابان‌ها و حتی در سطح ملی افرادی بودند که از نظرات خود دفاع می‌کردند و در کنار هم بودند، با هم صحبت می‌کردند، گفتگو می‌کردند بدون اینکه دعوایی با هم داشته باشند یا یقه همدیگر را بگیرند. کسی دیگری را خفه نمی‌کرد و مردم کنار هم بودند. این ممیزه، ویژگی یک جامعه پیشرفته عاقل و فهیم است. البته برخی به نفرت پراکنی دامن می‌زنند، برخی دنبال پرونده‌سازی هستند، برخی برای ایجاد دو دستگی تلاش می‌کنند، ما نباید اسیر چنین طرح هایی باشیم. همه ما به هم پیوند داریم، می‌شود که در جامعه اختلاف عقاید هم وجود داشته باشد ولی اینها هیچ کدام باعث نمی شود که ملت ما یکپارچه نباشد. همه در یک هدف مقدسی که آن اسلام و ایران پیشرفته است تلاش می‌کنیم و اینها را بایستی در گفته‌ها، نوشته‌‌ها و حرکت‌هایمان نشان دهیم.




نخست وزیر دوران امام همچنین در ارتباط با نقش جوانان در شکل‌گیری روندهای ملی گفت: در قبل و بعد از انتخابات جوانان نقش اساسی را داشتند و در آینده هم خواهند داشت. کشور متعلق به خود شماست و ایستادگی و پایداری برگرفته از روحیه خود شماست. ما دستاوردهای بزرگی داشته‌ایم و انشاالله با حفظ همین روحیه پیش خواهیم رفت. امیدوارم فضای هیستریکی که سعی می‌کنند دور و بر ما ایجاد شود در روحیه ما تأثیر نگذارد و با روحیه سالم کارها را پیش ببریم. مهندس موسوی در این نشست از زایش یک حس ملی قوی در جریان انتخابات خبر داد و گفت: من زایش یک حس ملی قوی را در کشورمان که افراد را به هم پیوند می‌داد در جریان انتخابات ملاحظه کردم. وقتی جوانان خودشان جمع شدند و شعارهایشان را دادند، کم‌کم این به قشرهای دیگر هم انتقال پیدا کرد و یک نوع احساس پیوند میان اقشار ایجاد شد که ما بایستی قدر آن را بدانیم. من امروز انسجام ملی را بین استان‌های مختلف و بین فرهنگ‌ها و اقشار مختلف نسبت به هم خیلی بیش از قبل از انتخابات می‌بینم. این نعمتی است که بایستی آن را قدر بدانیم و از آن استفاده کنیم.

نامه تند آیت‌الله محقق داماد به هاشمی شاهرودی

نامه تند آیت‌الله محقق داماد به
هاشمی شاهرودی







عصر سه‌شنبه، 13 مرداد 1388
احمدی‌نژاد باید وزیر کشورش را تحویل دادگاه می‌داد؛ یک مرجع تقلید گفت این محاکمات ننگ قضای اسلامی است


دكتر سیدمصطفي محقّق داماد، استاد كرسي فقه و حقوق و فلسفه، با ارسال نامه‌ی سرگشاده‌ای خطاب به آیت‌الله هاشمی شاهرودی، رئیس دستگاه قضایی، از عملکرد وی در دوران ده ساله‌ی حضور در این سمت به ویژه عملکرد وی در قبال حوادث پس از انتخابات به شدت انتقاد کرد و خطاب به او گفت: «ای‌کاش در حوزه علميه به کار تدريس و پژوهش ادامه داده بوديد.»
به گزارش «موج سبز آزادی» متن کامل این نامه که امروز در روزنامه اطلاعات به چاپ رسیده است، به این شرح است:




حضرت آيت الله جناب آقاي‌هاشمي شاهرودي
رياست محترم قوه قضائيه ‏
با سلام و تحيات
به خاطر دارم نيمه ارديبهشت 1358 براي زيارت عتبات عاليات به نجف اشرف مشرف شدم. در بدو ورود مرحوم شهيد آيت الله سيد محمد باقرصدر طاب ثراه نگارنده را سرافراز فرمودند و به همراه يکي از دوستان مشترکمان به محل اقامت اينجانب تشريف فرما شدند و زيارت ايشان نصيبم شد. چه مبارک سحري بود و چه فرخنده شبي که هرگز از خاطرم نمي‌رود. ايشان از مباحثات با ابن عمّشان امام موسي صدر، و يادداشت‌هاي درس مرحوم والدما، آموزگار جاودان فقاهت مکتب قم‎ «آيت الله سيد محمد محقق داماد» و نظريات جديد مطروحه در اين مکتب سخن گفتند. از استاد مرتضي مطهري که شهادتشان تازه رخداده بود و نظراتشان گفتگو به ميان آمد. آنگاه ايشان خطاب به اينجانب فرمودند «اين روزها آقاي سيد محمودهاشمي که گويي فرزند من است براي حفظ جانش عراق را به قصد قم ترک کرده است و نويد دادند که ايشان مي‌تواند صديق همفکرگرانبهايي براي شما باشند». من که ناديده خريدار شده بودم نخستين بارکه جنابعالي را در قم زيارت کردم، درست همان يافتم که فرموده بودند. اينک به حکم ولايت دوستي، و با استفاده از حقوق شهروندي، مايلم که بي پرده سطور زير را به عرض برسانم:‏




حضرت آيت الله
به عقيده اينجانب بالاترين و بزرگترين ره آورد تحولات قرن حاضر براي بشريت معاصر قواعد جزاي عمومي و آئين دادرسي کيفري است. اين گفته حقوقدانان جهاني به هيچوجه گزاف نيست که ارزيابي نظام قضايي و حقوقي يک جامعه بر محور قواعد جزاي عمومي و آئين دادرسي کيفري و اجراي آن در جامعه دور ميزند و برهمين محور بايد سنجيده شود.‏




‏ به موجب اين گونه اصول قانوني است که اشخاص مي‌دانند چه عملي جرم است تا اگر مرتکب شوند مجازات مي‌شوند و اگر اجتناب کنند با خيال راحت مي‌توانند در کنار خانواده با آرامش به زندگي ادامه دهند و کسي به آنان کاري ندارد؟ و در فرض ارتکاب به چه مجازاتي مجازات مي‌شوند و چگونه و با چه آداب و موازيني مجازات بر آنها اجرا مي‌گردد؟ و اگر متهم شدند از چه حقوقي برخوردارند و چگونه دردوران اتهام با آنان برخورد مي‌شود و چگونه آنان مي‌توانند دفاع کنند؟




معتقدم اين نظامنامه‌ها هرچند نگارش و تنظيم آن در قرن حاضر انجام گرفته، ولي مباني و اصول آن چنان عقلاني است که نمي‌تواند با تعليمات راقيه اسلام متکي بر اجتهاد مفتوح شيعي منطبق نباشد. و لذا در دوران سابق مورد تاييد فقيهان بزرگ زمان خويش نظيرآيت الله نائيني و آيت الله مدرس اعلي‌الله مقامهم و خوشبختانه پس از انقلاب اسلامي مورد تاييد مراجع رسمي قرار گرفته است.
معتقدم که محور اصلي خواسته ملت ايران در انقلاب مشروطيت تحت عنوان تشکيل عدالت خانه در واقع تقنين همين اصول و موازين بوده و در انقلاب اسلامي هم، ما شاهد بوديم که يکي از انگيزه‌هاي خيزش مردمي نقض همين اصول در بيدادگاههاي اختصاصي بود.




جناب آقاي‌هاشمي شاهرودي‏
‏ تحمل بفرمائيد که به صراحت به حضورتان عرض کنم که درزمان شما، نه نظرا بلکه عملاً، اين رکن اساسي امنيت اجتماعي نه تنها متزلزل بلکه در ملاء‌عام ويران شد، و اين بهاي کمي نبود که ملت ايران پرداخت کرد. ‏




‏توجيه شرعي نقض قواعد عمومي جزا و اصول محاکمات توسط برخي از دوستان، که فقاهت آنان را اگر بپذيرم درايت و آگاهي آنان را هرگز نخواهم پذيرفت، هرچند ممکن است ارائه و برآن اصرار شود. ولي شما مرا مي‌شناسيد که فرزند فقاهتم، و ديرينه اين درگاهم، فقيهان واقعي را از فقهيان رسانه‌اي بخوبي تشخيص مي‌دهم. با شناختي که اينجانب از جنابعالي دارم، شما از آن دسته فقيهان نيستيد، و امکان ندارد که از نظر فکري بتوانيد با آناني همراه شويدکه توجيه گر شرعي اينگونه نقض قوانينند.




سخنراني شما در سال 1373 در محل کار اينجانب فرهنگستان علوم پيرامون محدوده تمسک به مصلحت ثبت و ضبط است و بعيد مي‌دانم که در تقلب احوال تغيير نظري برايتان حاصل شده باشد.




چند روز پيش در جلسه‌اي با حضور چند تن از مسئولان نسبتاً بالاي نظام سخن از اخبار وقايع اسفبارِ روز و ستمي که بر مردم رفته است، در ميان بود. اخباري که به‌طور مستفيض و بلکه متواتراجمالي ثبوت آن مسلم و انکار آن غير ممکن بود،(باز هم خدا کند دروغ باشد). ناگهان يکي از ذوات محترم سکوت را شکست و با نگاهي عاقل اندر سفيه رو بمن کرد و با پوزخندي معني‌دار گفت اين اعمال که توجيه شرعي دارد!!! خدا مي‌داند چنان مغز استخوانم را سوزاند که هنوز بيقرار و ناآرامم. ياد جمله حضرت مولا(ع) افتادم که فرموده است:




ولوکان امرءا مسلما مات من بعد هذا اسفا ما کان عندي ملوما بل کان عندي جديرا.(نهج البلاغه)




مورخين آورده‌اند که وقتي حجاج بن يوسف ثقفي بدستور عبدالملک مروان خليفه اموي، براي ايجاد خفقان و اسکات معترضين، همراه چند جلاد وارد کوفه شد مستقيما به مسجد آمد و مردم را فراخواند سپس بالاي منبر رفت و اعلام داشت «هان‌اي مردم! نه به کودکانتان رحم مي‌كنم ونه به پيرانتان!. بيگناهتان را به جاي گناهکار مواخذه خواهم کرد و به صرف گمان تحويل جلادان خواهم داد(آخذ بالتهمة واقتل بالظنه)، همه اين‌هااز اختيارات من است و هرچه من مصلحت بدانم عين شرع است!!!»




تفکر فوق دقيقا همان بافته و تافته تفقه مبتني بر کلام اشعري است که نتيجه‌اش در کتاب المستظهري غزالي به خوبي مشهود مي‌گردد.
اگر خداي ناکرده قواعد عمومي جزا و اصول محاکمات رعايت نشود و يا نقض قوانين با توجيهات ضداخلاق انساني موجه گردد، زندگي به همين شرايط تلخ (العياذ بالله) باز مي‌گرددکه مرگ بهتر ازآن زندگي است.




ما که به پيروي از اهل بيت عصمت و طهارت(ع) و اجتهاد مفتوح مبتني برکلام عدليه مبتهج و بر آن مفتخر و شاکر اين نعمت بزرگ هستيم، هرگز مجاز نيستيم که در تشخيص حسن عدالت و قبح ستمگري که مردم خردمند ملتمان خودشان به بداهت درک مي‌كنند قيمومت شرعي نمائيم و تفکر آنان را تعطيل کنيم.
حضرت آيت الله
حضرتعالي خدمات شگرفي در دستگاه قضايي البته که انجام داده‌ايدکه انکار آن ناسپاسي است، ولي با کمال تأسف وقايعي در دوران رياستتان به خصوص در روزهاي اخير رخداد که ملت ايران طعم تلخش را هيچگاه از ياد نخواهد برد. وقايعي که چه به دست کارگزاران قوه مجريه انجام يافته باشد و چه بدست ضابطين قضايي و چه بدست دارندگان پايه قضايي همه و همه مسئولش قوه قضائيه‌اي است که شما مسئوليتش را به عهده داشتيد.




حضرت آيت الله!
مطمئن باشيد شما در راس قوه‌اي قرار داشتيد که عليرغم همه ويراني‌ها و خرابي‌ها به دليل طبع کار و ساختار باقيمانده از پيش هنوز هم قضات شجاع، متشخص، پاکدامن و داراي و ثاقت قضايي وجوددارند.
شما مي‌توانستيد با حمايت از استقلال قضايي بسياري از مشکلاتي که ساعت‌ها وقت قوه مقننه را مي‌گرفت و از کارهاي مهمتر باز مي‌داشت به آساني حل کنيد، که نکرديد.




شما در حوادث اخير مي‌توانستيد آمرين قانوني در هر پست و مقامي که هستند و مامورين متخلف از موازين اخلاقي را به دست قضات شريف آگاه به قوانين محاکمه کنيد که لااقل تا امروز که واپسين روزهاي رياستتان است، نکرده‌ايد.




شگفتا! کار قوه قضائيه به جايي رسيده که از يکسو توسط ائمه جمعه موقّته توصيه به بي‌رحمي شوند و حديث شريف لا دين لمن لا رحم له را فراموش کنند و يا به «گرفتن اعتراف!!» مفتخر گردند و از سوي ديگر توسط رياست قوه مجريه به رعايت رافت اسلامي و کرامت انساني مورد خطاب قرار گيرند. البته بسيار خوب سفارشي بود که ايشان فرمودند-شکرالله سعيهم- ولي آيا بهتر نبود که رئيس‌جمهور دولت نهم به جاي چنين خطاب بشر دوستانه به جنابعالي يا لا اقل در جنب آن، عتاب قانوني به وزير کشورشان مي‌كردند و وي را تحويل دستگاه عدالت مي‌دادند؟ وزيري که تحت مسئوليت وي چنين وقايع شرم‌آوري اتفاق افتاده است مگر مي‌تواند مسئول نباشد؟ آيا اين نتيجه تاخير حضرتعالي در اقدام قضايي نيست؟




به موجب قوانين مدون مملکتي کليه زندان‌هاي کشور زير نظر قوه قضائيه اداره مي‌شود، و مسئوليتش با اين قوه مي‌باشد. آيا بهتر نبودکه قبل از صدور فرمان مقام معظم رهبري مبني بر تعطيل «زندان کهريزک»، شما خودتان دستور بازرسي صادر مي‌فرموديد و چنانچه آنرا فاقد معيارهاي لازم مي‌ديديد مبادرت به تعطيل آن مي‌كرديد؟ شما آنقدر تاخير فرموديد تا اين مدخل در دائرة المعارف‌هاي جهاني بنام حکومت ديني ايران در کنار مدخل‌هاي زندان‌هاي گوانتانامو و ابوغريب در زمان معاصر با کمال تأسف وارد شد.




از منبع موثقي شنيدم که يکي از مراجع تقليد معاصر که از راه دور محاکمه‌اي که از سيماي ايران پخش مي‌شد پيگيري مي‌كردند، به همان منبع فرموده بودند که بهتراست لااقل اين محاکمات را که ننگي است براي قضاي اسلامي!! از تلويزيون پخش نشود.




عزيزاني که با زندگي صاحب اين قلم آشنايند مي‌دانند که صراحت وي تازگي ندارد و سوابق اوراقي که تحت عنوان گزارش خطاب به شوراي عالي قضايي وقت و يا صاحبان مناصب اجرايي نگاشته شده و در بايگاني سازمان بازرسي کل کشور علي القاعده موجود است، گواه و اثبات کننده اين مدعاست. صاحبان مناصب اجرايي آنزمان که در عمل به گزارشات اين ناصح مشفق و درخواست خالصانه وي مبني بر اجراي صحيح قوانين را اهتمام نکردند و آنروز او را در پافشاري بر نهادينه کردن زندگي مدني و تحت لواي قانون را ياري ننمودند، امروز گرفتار کمند نقض قوانين شده‌اند. و باز هم معتقدم نقض قانون به نفع هيچکس نخواهد بود هرچه در آن تاخير شود ظلم و ستم به همه مي‌باشد.




از اينکه سخن به درازا کشيد عذر مي‌خواهم. آنچه عرض شد دراين روزهاي آخرين مسئوليت حضرتعالي هر چند نوشداروي پس از مرگ سهراب است. ولي به هرحال اين سطور شايد براي آيندگان مفيد و براي شما نقطه افسوسي باشد که ايکاش در حوزه علميه به کار تدريس و پژوهش ادامه داده بوديد و هرگز به اين ورطه خطير پاي نمي‌نهاديد و به همان نقطه اميد استاد شهيد بزرگوارتان واصل مي‌شديد.




عريضه را با بيتي از غزل خواجه شيراز به آخر مي‌برم:




به قد و چهره هرآنکوکه ماه مجلس شد
جهـان بگيـرد اگر دادگستـري دانـد




سيد مصطفي محقق داماد
11مرداد88
---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
درباره استاد محقق داماد:




آیت‌الله سیدمصطفی‌ محقق‌ داماد (احمد آبادی)، (زادهٔ ۱۳۲۴ خورشیدی) فرزند آیت‌الله سید محمد داماد، مجتهد، حقوق‌دان و استاد حوزه و دانشگاه است. وی استاد دانشکدهٔ حقوق دانشگاه شهید بهشتی و عضو فرهنگستان علوم ایران است. محقق داماد در ۱۳۲۴ شمسی‌ در قم به‌ دنیا آمد. علوم دینی را نزد استادان بزرگ حوزه علمیه قم فرا گرفت و علاوه بر آن در دانشگاه تهران به تحصیل حقوق و فلسفه اسلامی پرداخت و به اخذ درجه فوق لیسانس در هر دو رشته نائل گردید. وی، مطالعه و تحصیل در رشته حقوق را پی‌گرفت و از دانشگاه لوون بروکسل درجه دکترا دریافت کرد. وی پس از استقرار نظام جمهوری اسلامی در سمت‌های گوناگون اجرائی، قضایی و فرهنگی ایفای نقش کرده‌است، از جمله مدت‌ها ریاست سازمان بازرسی کل کشور را عهده‌دار بود و اینک به عنوان استاد و رئیس گروه حقوق دانشگاه، رئیس گروه علوم و معارف اسلامی فرهنگستان علوم ایران، ریاست گروه حقوق سازمان مطالعه و تدوین کتابهای علوم انسانی دانشگاه‌ها، عضو هیئت داوران خبرگان بدون مدرک، عضو شورای علمی مرکز دایرة‌المعارف بزرگ اسلامی، سردبیر فصلنامه فرهنگستان علوم و... به خدمات علمی و فرهنگی ادامه می‌دهد. وی علاوه بر بهره‌گیری از دو نظام آموزشی حوزه و دانشگاه، به‌زبانهای عربی، انگلیسی مسلط است و با زبان فرانسه آشنایی دارد.

پيام آيت الله العظمى منتظرى در اعتراض به برگزاری دادگاههاى فرمايشى این اعتراف‌گیری‌ها عصیان مردم را در پی دارد

آیت‌الله العظمی منتظری با صدور پیامی، اعتراف‌گیری‌های پخش شده را دروغ، خلاف‏ ‏واقع و فاقد حجت شرعی دانست و با انتقاد از کارهایی که باعث می‌شود رهبران ایران با استالین و صدام مقایسه شوند، هشدار داد که این‌گونه اقدامات «بی‌اعتمادى مردم و خشم و عصيان‏ ‏آنان را بيش از پيش در پى دارد و بحران كنونى جمهورى اسلامى را‏ ‏عميق‌تر خواهد كرد و جايگاه آن را در دنيا ضعيف تر از پيش مى‎سازد.»


به گزارش «موج سبز آزادی» به نقل از پایگاه اطلاع رسانی دفتر آیت‌الله منتظری، متن کامل این بیانیه به شرح زیر است:‏
بسم الله الرحمن الرحيم
‏‏( والمومنون والمومنات بعضهم اولياء بعض يأمرون بالمعروف و ينهون عن المنكر )‏(سوره توبه ، آيه 71)‏‏
با كمال تعجب و تأسف ، مردم عزيز و زجركشيده ما اين روزها‏ ‏ناباورانه شاهد پخش غير شرعى و غير قانونى و غير اخلاقى مصاحبه ‏ ‏اسيران و عزيزان در بندشان مى‎باشند; عزيزانى كه بيش از چهل روز‏ ‏است محبوسند و از بين آنان تعدادى هم مظلومانه به شهادت‏ ‏رسيده اند.‏اين جانب در پيام هاى قبلى يادآور شدم :

‏‏اين گونه اقرارها و اعتراف گيرى ها كه متأسفانه سالهاست در جمهورى‏ ‏اسلامى رائج شده و در زندان هاى غير قانونى و در شرايط كاملا‏ ‏غيرعادى و با فريب و تهديد زندانى و قطع نمودن رابطه او با‏ ‏واقعيت هاى جامعه و با وارد نمودن فشارهاى روحى و جسمى گرفته‏ ‏مى‎شود، بكلى فاقد وجاهت شرعى و قانونى بوده و از منكرات و گناهان‏ ‏بزرگ به حساب مى‎آيد; و از نظر شرعى و قانونى جرم قطعى خواهد بود.‏ ‏كه مباشران و متصديان و آمران آنها بايد محاكمه و تعزير شوند، و از‏ ‏طرفى هيچ محكمه صالحى نبايد و نمى تواند كسى را بر اساس اين گونه‏ ‏اعترافات و مصاحبه ها محكوم به حكمى نمايد.از امام صادق (ع ) نقل شده كه حضرت امير(ع ) فرمودند: “هر كس با‏ ‏تهديد و تخويف و يا در زندان به چيزى اقرار نمايد، نبايد بر او حدى‏ ‏جارى شود.” (وسائل الشيعة ، كتاب الحدود). و در روايت ديگر نقل شده كه آن‏ ‏حضرت فرمودند: “هر كس در اثر ترساندن يا ضرب و كتك و يا در زندان‏ ‏به كارى كه موجب حد است اقرار نمايد، نبايد آن حد بر او جارى شود.”‏ (دعائم الاسلام ، ج 2، ص 466).‏

‏و به استناد همين روايات است كه همه فقهاى شيعه اقرار و اعتراف با‏ ‏زور و تهديد و در شرايط غير عادى را حتى عليه خود متهم شرعا حجت و‏ ‏نافذ نمى دانند.علاوه بر آن شكستن شخصيتهاى سابقه دار و موثر در انقلاب و تشكيل‏ ‏نظام به بهانه هاى واهى و ناجوانمردانه خود يكى ديگر از گناهان كبيره‏ ‏است كه آمران و عاملان آن را گرفتار وضعيتى خواهد كرد كه بى ترديد‏ ‏دامن خود آنها را هم خواهد گرفت .
مردم مى‎پرسند اين چه نظامى است كه‏ ‏مسئولين بلندپايه قبلى آن در دولت و مجلس و غيره كه بسيارى از آنان‏ ‏در تشكيل نظام نقش موثر داشته اند، به خيانت به كشور متهم مى‎شوند؟!اين جانب از باب امر به معروف و نهى از منكر و از باب خيرخواهى و‏ ‏نصيحت ، مجددا به تصميم گيرندگان و دست اندركاران امور تذكر مى‎دهم‏ ‏و از آنان مى‎خواهم كارى بكنند تا حقوق تضييع شده مردم در انتخابات‏ ‏جبران شود و اعتماد از دست رفته برگردد و كارى كنند تا مردم راضى‏ ‏شوند; نه اينكه پس از سركوب آنان و زندانى نمودن صدها نفر از مردم‏ ‏معترض ، اقدام به انجام منكر ديگرى كرده و افراد و شخصيتهايى كه به‏ ‏خدمتگزارى به انقلاب و نظام و مردم شناخته شده اند و هر كدام سالها در‏ ‏مسئوليت هاى حساس خدمت نموده اند را زندانى نموده و آنان را در‏ ‏شرايطى قرار دهند تا مجبور شوند در دادگاه نمايشى و فرمايشى‏ ‏بر خلاف عقائد و افكار خود و مطابق ميل حاكمان صحبت كنند و به نفاق و‏ ‏خيانت و به گناهان نكرده اى اعتراف نمايند كه هيچ سنخيتى با آنان ندارد و‏ ‏هيچ انسان عاقلى آن را قبول نمى كند.
چرا كارى مى‎كنند تا مردم دادگاههاى آنها را با دادگاههاى استالين و‏ ‏صدام و ساير ديكتاتورها مقايسه نمايند؟ حاكمانى كه مدعى تشيع و‏ ‏پيروى از حضرت على (ع ) مى‎باشند چرا بر خلاف دستورات آن حضرت در‏ ‏مورد اقرار و اعتراف در زندان و با تهديد و فشار عمل مى‎كنند؟ و چرا‏ ‏چهره اصل دين و مذهب و حاكميت دينى را زير سوال برده و در داخل و‏ ‏خارج خراب و مشوه مى‎كنند؟به يقين انجام اين مصاحبه ها و گرفتن اين اعترافات دروغ و خلاف‏ ‏واقع از اسيران در بند و پخش آنها، علاوه بر اين كه هيچ مشكلى از‏ ‏مشكلات عديده كشور را حل نمى كند، بى اعتمادى مردم و خشم و عصيان‏ ‏آنان را بيش از پيش در پى دارد و بحران كنونى جمهورى اسلامى را‏ ‏عميق تر خواهد كرد و جايگاه آن را در دنيا ضعيف تر از پيش مى‎سازد. بر‏ ‏حسب قانون اساسى ، كشور متعلق به همه مردم است و آنان حق دارند به‏ ‏وسيله تجمعات آرام و جرائد و حتى راديو و تلويزيون نظرات خويش را‏ ‏ابراز نمايند. چرا راديو و تلويزيون فقط در اختيار حاكميت است ؟ و چرا‏ ‏تجمعات آرام و متين مردم ، چماق و بازداشت و شكنجه و محاكمات‏ ‏كذايى را در پى دارد؟

‏در خاتمه اين جانب ضمن اظهار همدردى با خانواده هاى داغدار و‏ ‏مصيبت زده كه جوانان عزيز خود را در حوادث بعد از انتخابات از دست‏ ‏دادند، با قلبى محزون ديگر بار به آنان تسليت مى‎گويم و از خداوند‏ ‏بزرگ براى آن عزيزان مغفرت و رحمت الهى ، و براى خانواده ها و‏ ‏بازماندگان معزز آنان صبر جميل و اجر جزيل ، و براى همه زندانيان‏ ‏حوادث اخير آزادى فورى ، و براى متصديان امور تنبه و بيدارى و‏ ‏انعطاف و اعتذار از ملت عزيز را مسألت مى‎نمايم .‏ ‏والسلام على عباد الله الصالحين و رحمة الله و بركاته .‏

‏حسينعلى منتظرى
‏‏1388/5/13‏‏

۱۳۸۸ مرداد ۱۲, دوشنبه

در گفتگوی مخترع اصلی با اعتماد ملی مطرح شد؛ افشای نقش احمدی‌نژاد در سرقت اختراع اتاق امن

احمدي‌نژاد به يكي از شخصيت‌هاي محترم و مورد اعتماد نظام كه واسطه‌شده بود گفت: اتاق امن ايده من است و آن را به محرابيان هديه كرده‌ام تا به نام خود ثبت كند.

آفتاب: روزنامه اعتماد ملی در شماره روز پنج شنبه خود در گفتگویی با مخترع اصلی "اتاق امن" که از سوی وزیر کنونی صنایع به سرقت رفته و در دادگاه نیز به اثبات رسید، علاوه به پرداختن بیشتر به این موضوع به نقش محمود احمدی‌نژاد هم در این ماجرا پرداخته است. متن این گفتگو به این شرح است: نوروز امسال تلویزیون دولتی فیلمی را نشان داد به نام «نابغه مهاجر» ماجرای جوان مبتکری که ابتکارش از سوی شرکت خوردوسازی فورد به سرقت رفته بود و او در پی احقاق حقش بود در جریان دادگاه نماینده فورد خطاب به دادگاه گفت این جوان کاری نکرده است فقط چند پیچ را به هم وصل کرده، جوان در دفاع از خود جمله‌ای به نقل از یکی از مشاهیر نقل کرد و از هیات منصفه خواست نام آن را بگویند وقتی نام گوینده جمله گفته شد جوان گفت چرا نام کسی دیگر را نمی‌گوید چون صاحب جمله کاری نکرده فقط حروف الفبا را به هم وصل کرده است. در ایران هم برای فرزاد سلیمی طراح اتاق امن، تاریخ به مانند آن جوان تکرار شد ابتکاری که او برای مقابله با زلزله ارائه کرد از سوی مسوولان وقت شهرداری در سال 83 به نام خود ثبت شد و پس از آنکه آنها به دولت رسیدند او 4 سال مبارزه کرد تا توانست حقش را بگیرد.
-----------------------------------------------------------------------
نگاهی تازه به مقابله با زلزله: اتاق امن
موسی مظلوم، محمود احمدی نژاد، علی اکبر محرابیان

قیمت پشت جلد:
22000 ریال

موجودی: در حال حاضر در انبار موجود نیست.

مشخصات کتاب
تعداد صفحه: 180
نشر: دانشگاه علم و صنعت ایران (12 اردیبهشت، 1385)
شابک: 964-454-488-9
قطع کتاب: وزیری
وزن: 500 گرم
رتبه فروش در آدینه بوک: #5305 (
پرفروش ترین ها)
--------------------------------------------------------------------------------
به سابقه شما که نگاه می‌کنم تحصیلاتتان در حوزه مدیریت است و معلم آموزش‌وپرورش تعلیم‌وتربیت کجا، مباحث مربوط به زلزله کجا. چگونه شد که بحث خانه امن را طرح کردید؟
من اصالتا اهل رودبار هستم. (رودبار شهر زیتون) به یاد دارید که در سال 69 زلزله‌ای اتفاق افتاد که بسیاری بر اثر آن جان خود را از دست دادند. در این حادثه من هم نزدیک به 300 نفر از اقوام نزدیک خود را از دست دادم صحنه خیلی ناراحت‌کننده بود به اتفاق برادرم بسیاری از اقوام را از زیر آور بیرون آوردیم و دفن کردیم.زلزله رودبار و حواشی آن همیشه این انگیزه را در من ایجاد کرده بود که به‌دنبال راه‌‌حلی برای کاهش مرگ‌ومیر ناشی از زلزله پیدا کنم.خیلی فکر کردم تا اینکه طرح اتاق امن را که بسیار ساده و داری هزینه تمام‌شده پایینی است به نظرم رسید.طرح به چه شکل بود؟در این طرح بخشی از خانه ایمن می‌شود و روی آن دوباره نازک‌کاری می‌شود تا شرایط ایجاد شده برای بالا بردن ایمنی به چشم نیایید و نمای اتاق خراب نشود. تجربه نشان داده اگر چنین خانه‌ای در درون ساختمان‌ها ایجاد شود مرگ‌ومیر در صورت وقوع زلزله کاهش می‌یابد. من یک مثالی می‌زنم زلزله بم وقتی اتفاق افتاد خیلی‌ها کشته شدند (بیش از 40هزار نفر) اگر در بم اتاق امن احداث می‌شد میزان کشته شده‌ها این میزان نبود. زیرا در تلویزیون زن و شوهری در شب حادثه را اینگونه تشریح کردند، ساعت 1:30 شب اولین زلزله اتفاق افتاد ما دویدیم به سمت حیاط و بچه‌ها را هم بیدار کردیم، منتها چون ایام امتحانات بود بچه‌ها خسته‌ بودند و به زحمت بیدار شدند گفتیم بچه‌ها آماده باشید که زلزله آمده بیرون هم نمی‌توانستیم برویم چون هوا آنقدر سرد بود که نه‌تنها ما هیچ‌کس نمی‌توانست بیرون برود. برای همین همه به اجبار به خانه‌هایشان برگشتند. دوباره زلزله ساعت 3:30 اتفاق افتاد و همان ماجرا تکرار شد ولی پس از مدتی چون بیرون نمی‌توانستیم بمانیم دوباره به خانه برگشتیم.وقتی زلزله ساعت 5:30 صبح اتفاق افتاد ما چون بیدار بودیم ناخودآگاه به سمت حیاط رفتیم اما سه‌فرزندمان زیر آوار ماندند. در واقع سه‌دخترشان در یک لحظه کشته شدند.حالا اگر اتاق امن، که هزینه در حدود 300 هزار تومان داشت ایجاد می‌شد هزار نفر هم نمی‌مردند چون طراحی آن به‌گونه‌ای بود که در صورت تخریب دیگر بخش‌های خانه آن اتاق از هر آسیبی مصون می‌ماند.این طرح را شما خودتان به تنهایی کارهای مطالعاتی‌اش را انجام داده‌اید؟بله، به محض اینکه به ذهنم رسید به دلیل آنکه مطمئن نبودم مشابه این طرح وجود دارد به استادان درجه یک این رشته مراجعه کردم افرادی نظیر آقای پرفسور خالوت، دکتر کاظمی از استادان دانشکده شریف به پژوهشگاه زلزله مراجعه کردم و با آقای دکتر ناطق‌الهی که در دنیا طراز اول هستند در بحث مقالات زلزله کار کرده‌اند درباره طرح صحبت کردم.قبلا نسبت به این استادان شناخت داشتید؟خیر همینطور رفتم و جست‌وجو کردم که در مورد زلزله چه کسانی طراز اول هستند که این آقایان را به من معرفی کردند و من رفتم که مطمئن بشوم که آیا این طرح بدیع هست یا نه و قبلا اجرا شده است.
واکنش‌ها چگونه بود؟
همه تعجب کردند و تشویقم کردند که طرح را دنبال کنم گفتند این طرح جدیدی است و خوب است آن را ادامه دهی. مخصوصا آقای دکتر ناطق‌الهی.این تشویق‌ها بیشتر ترغیبم کرد تا طرح را دنبال کنم و بخش‌های ناقص آن را تکیمل کنم چون طرح اولیه ماکت یک پناهگاه بود که زیاد کارایی نداشت اما کم‌کم طرح را تغییر دادم تا به طرح اتاق امن رسید.
مرحله اول شما سال 82 است؟
بله، این طرح را من خرداد 82 اختراع کردم. به صورت دو مدل داخل ساختمانی و بیرون ساختمانی.پس از تکمیل طرح را کجا بردید؟برای ثبت به ادره ثبت اختراع بردم یعنی وقتی مطمئن شدم طرح بدیع است برای ثبت اقدام کردم اما رئیس اداره ثبت اختراعات به من گفت:نمونه ساخته‌اید گفتم که نمی‌شود ساخت چون خیلی پرهزینه است گفتند پس برو با یکی از ادارات مثل شهرداری یا وزارت مسکن شریک شو وقتی نمونه ساختید آن‌وقت یک CD یا فیلمش را بیاورید یا بگویید ما خودمان می‌آییم آنجا و به نام شما ثبت می‌کنیم. گفتم باشد.

پس از آن چه کردید؟
به وزارت کشور نامه زدم و طرح را معرفی کردم. دقیقا2 ماه قبل از زلزله بم در هشت آبان‌ماه 82 نامه ثبت شده آن را هم دارم بعد از یک ماه دیدم که هیچ خبری نشد آنها جواب مشخصی به من ندادند. بعد از آنجا من این طرح را به سازمان تحقیقات مسکن ارائه دادم به خانم دکتر پرهیزکار که رئیس آنجا بودند.پس از آنکه من سه نامه برای این مرکز ارسال کردم به من جواب دادند و تایید کردند که طرح من برای طبقه قدیمی مناسب و بافت‌های جنوب شهر یا فرسوده و روستا‌ها خیلی خوب است این نامه را دی‌ماه 82 داده‌اند به خانم دکتر پرهیزکار که برای من فرستادند. بعد به پژوهشگاه زلزله مراجعه کردم در آنجا آقای دکتر محمود حسینی، معاون پژوهشی خیلی من را تشویق کردند اما گفتند ما ردیف بودجه نداریم و تنها جایی که می‌تواند برای نمونه‌سازی و اجرای طرح کمکت کند شهرداری است چون بودجه دارد.
اینگونه به شهرداری وصل شدید؟
بله اتفاقا روزی بود که زلزله بم اتفاق افتاد نامه را به دفتر دکتر مازیار حسینی رئیس سازمان مدیریت بحران شهرداری که از شاگردان آقای دکتر محمود حسینی هستند تحویل دادم. به من گفتند شما نامه را اینجا ثبت کردید بروید ما خبرتان می‌کنیم چیزی حدود 10 روز الی 2 هفته بعد آقایی به نام دکتر روحانی‌منش معاون آقای دکتر حسینی با من تماس گرفتند که راجع به این طرح با هم صحبت کنیم من به دفتر ایشان رفتم حدود یک ساعت کامل من راجع به طرح توضیح دادم. سوالی‌هایی کردند راجع به جزئیات و اینجور مسائل. چیزی که ایشان در طول گفت‌وگو تاکید داشت این بود که آقا این طرح اورجینال است گفتم من که نمی‌دانم شما که در این زمینه در دانشگاه آمریکا تحصیلکرده هستید شما جایی شنیده‌اید اگر شنیده‌ای که من کاسه کوزه‌ام را جمع کنم بروم گفت نه بنده هم اولین بارم است که می‌شنوم. گفتم بنابراین من آمده‌ام که با شما برای ثبت اختراع شریک بشوم. گفت من به شما خبر می‌دهم. یک هفته بعد از آن دیدار متوجه شدم که تقدیرنامه‌ای پست کرده‌اند به درب منزلمان که ضمن تشکر از تلاش صادقانه شما، برای اینکه این موضوع به ما مربوط نمی‌شود به وزارت مسکن مراجعه کنید در صورتی که من به وزارت مسکن رفته بودم و تاییدیه‌ای هم گرفته بودم آنها هم مرا به شهرداری حواله داده بودند اما شهرداری در این تقدیرنامه گفت به ما مربوط نمی‌شود.
بعد چه کردید؟
من گفتم که یک مخترع هستم و اختراع و سرگرمی‌های دیگری هم داشتم رفتم سراغ کارهای دیگرم. گفتم که من به اندازه کافی تلاشم را کرده‌ام تا ببینم چه پیش می‌آید. رفتم به‌دنبال طرح‌های دیگر یا مدل بیرون ساختمانی را که بر رویش کار می‌کردم.دیگر طرح درون ساختمانی خانه امن را رها کردید؟بله موقتی گذاشتم کنار تا زمان بگذرد.
این اتفاقات همه مربوط به سال 82 است؟
بله، دی ماه سال 82 بود البته در طول این مدت تلاشی‌هایی برای معرفی طرح کردم در بهمن 82 در نشریه‌ای به نام زمین‌لرزه که نشریه‌ای تخصصی انجمن زلزله ایران است مقاله‌ای را در معرفی خانه امن به چاپ رساندم. در این مجله تمام اساتید زلزله عضو هیات تحریریه هستند به مقاله من با اینکه نشریه‌تقریبا 30 صفحه بیشتر ندارد 4 صفحه اختصاص دادند یک بیوگرافی هم از من نوشتند و در پایان هم نقد و بررسی کردند گفتند که چه محاسنی و چه معایبی دارد روزنامه جام‌جم هم با من مصاحبه‌ای داشت چون موضوع زلزله بم داغ بود از این بحث‌ها استقبال می‌شد. ماهنامه‌راه‌وساختمان به مدیریت آقای دکتر شجاعیان هم مصاحبه‌ای با من کردند. دیگر قضیه را رها کردم تا اینکه در تابستان 83 روزنامه همشهری دوباره مقاله‌ای را درباره اتاق امن چاپ کرد. ولی اسم مرا در مقاله ننوشت فقط نوشته بود این آقا، این مخترع اسم به نام سلیمی داخل مقاله نبود. من رفتم به دفتر روزنامه رفتم و اعتراض کردم که چرا اسم مرا ننوشته‌اند عذرخواهی کردند و گفتند که اشتباه شده است. 2 روز بعد یک اصلاحیه نوشتند مبنی بر اینکه ما از حضور آقای سلیمی عذرخواهی می‌کنیم اسم ایشان از قلم افتاده بود. ایشان اولین مخترع اتاق امن نه‌تنها در ایران بلکه در جهان هستند که من این روزنامه همشهری را دارم در تابستان 83 بود روزنامه همشهری بنده را به عنوان اولین مخترع اعلام کرد.بعد از آن در اسفند 83 که با همسرم خرید عید رفته بودیم دیدم که در صفحه اول روزنامه همشهری با فونت درشت نوشته است که اتاق امن توسط کارشناسان شهرداری اختراع شده است. (روزنامه‌اش را هم دارم) من و خانم از این موضوع شوکه شده بودیم من فکر کردم که خواب می‌بینم طرحی که یک سال بود ازش هیچ خبری نبود یک مرتبه اینچنین سروصدا کرد. 19 اسفند 82 بود شب عید بود من هیجان‌زده متن را نگاه می‌کردم. دیدم بله این آقایان در طی یک سالی که ما در سکوت بودیم از دی ماه 82 تا الان که بنده از همه جا بی‌خبر بودم مخفیانه روی طرح کار ‌کرده‌اند.
کدام آقایان؟
آقای مازیار حسینی آقای علی‌اکبر محرابیان، آقای موسی مظلوم.
بر چه اساسی این حرف را می‌زنید؟.
طبق شواهد و مصاحبه‌هایی که خودشان داشتند.آنها در مصاحبه‌هایشان گفتند ما به شکل محرمانه روی این طرح کار می‌کردیم. در بیابان‌های سعادت‌آباد که زمینش متعلق به شهرداری تهران بود یک ساختمان 3 طبقه را نمونه‌سازی کردند. اتاق امن در آن به کار بردند و آدمک گذاشتند، پس از اتمام کار با زلزله مصنوعی این ساختمان را خراب کردند از تمام مراحلش فیلم و عکس تهیه کردند، ساخت، تخریب و... .بعد که این کارها را انجام دادند به قول خودشان دیدند این طرح جواب داده چون اتاقک امن سالم مانده بوده و بقیه آپارتمان‌ها تخریب شده بودند. آدمک‌هایی را که خودشان می‌گویند حتی به صورت ایستاده گذاشته بودند تکان نخورد دقیقا آنچه ارائه شد طرح من بود اما دیدم که هیچ اسمی از بنده نیست. من خودم تحویل شهرداری داده بودم، رسید داشتم خودشان تقدیرنامه برای من فرستاده بودند اما اسمی از من نبود حالت بدی به من دست داد متوجه شدم که یک حرکت زشتی انجام داده‌اند، طرح من را به اسم خودشان معرفی کرده‌اند.بعد چکار کردید؟بعد از این ماجرا آرام و قرار نداشتم به شدت عصبی شده بودم و خیلی این طرف و آن‌طرف رفتم با دفتر آقای مازیار حسینی تماس گرفتم به منشی‌اش گفتم به آقای دکتر بگویید که چرا طرح من به اسم دیگری ثبت شده است. دکتر حسینی وقت ملاقات نمی‌داد اما از طریق منشی به من پیغام داد که به من هیچ ربطی ندارد. به آقای محرابیان بگویید. گفتم آخه این طرح من چطور به دست آقای محرابیان رسیده، خانم منشی گفت: آقای دکتر گفتند که هیچ‌ربطی به من ندارد و
حاج داوود احمد‌ي‌نژاد به من گفت طرح‌هاي علمي براي مقابله با زلزله كاربرد ندارد. بايد چهار طويله در چهارگوشه تهران احداث كرد و با استفاده از حس حيوانات زمان وقوع زلزله را از طريق سيستم هشدار به مردم اطلاع داد. “
از من هیچ سوالی نپرسید، بروید پیش آقای محرابیان گفتم من ایشان را نمی‌شناسم. گفتند ایشان مشاور آقای احمدی‌نژاد (شهردار) هستند و دفترش هم در ساختمان شهرداری است. من با یک ترفندی شماره موبایل محرابیان را پیدا کردم و با همراهش تماس گرفتم. تا جواب دادند گفتم فرزاد سمیعی هستم مخترع اتاق امن، از شهرداری هم رسید دارم شما چرا طرح مرا به اسم خودتان مطرح کرده‌اید. پای تلفن خیلی عصبانی شد. گفت آقا از این حرف‌ها خیلی زدن شما اولین نفری نیستید که این حرف رو می‌زنید. خیلی‌های دیگر گفتند که طرح متعلق به آنهاست ما جوابشان را دادیم و رفتن. گفتم پس من هم خدمت شما می‌آیم و شما جواب من را هم بدهید. اگر کسی رسیدی داشت که قبل از تاریخ رسید تحویل طرح از طرف من به شهرداری بود حرفی برای گفتن ندارم ولی این رسیدی که بنده دارم کسی ندارد، ایشان بعد از این جملات من، گوشی را قطع کرد.دو یا سه روز بعد از آن مکالمه به شهرداری رفتم و دفتر محرابیان را پیدا کردم با آقایی به نام ترابی هم اتاقی بود.
این موضوعات مربوط به چه زمانی است؟
این موضوع شب عید است (اسفند 83) چند روز بعد از درج آگهی، خودم را به آقای محرابیان معرفی کردم و گفتم این رسید، تقدیرنامه‌ای را که آقای مازیار حسینی داده بود، نشان دادم.واکنش محرابیان چه بود؟گفت بروید پیش خودشان (مازیار حسینی رئیس سازمان مدیریت بحران) مگر از شما تعریف و تمجید نکرده‌اند خب از ایشان جوابتان را بگیرید، بنده عرض کردم که ایشان گفتن که از شما جواب بگیرم محرابیان گفت اصلا طرح شما چه چیزی است برایش توضیح دادم. در جواب من گفت خب طرح ما فرق می‌کند، من گفتم چه فرقی می‌کند من تیرآهن‌ها را ضربدری زده‌ام، شما افقی زده‌اید اینکه تاثیری ندارد به هر حال اتاقک است هیچ ربطی ندارد.گفت رشته تخصصی شما چیست؟ گفتم مدیریت گفت خب رشته شما اصلا هیچ تخصصی ندارد. در جوابش گفتم خب آقای محرابیان این حرف‌ها یعنی چه شما باید جواب من را بدهید. این طرح ما مثل یک نیمه سیب است بنده برای طرح اتاق امن از شهرداری رسید دارم. این کار شما معنی بدی می‌دهد. بعد دیدم یک زونکن خیلی بزرگ و خاص که داخلش پر از عکس و CD بود نشانم داد، گفت: ببینید ما اینجا نمونه‌سازی کرده‌ایم. کلی فیلم و عکس گرفتیم، این پکیج را برده‌ایم لندن ایراد گرفتند برگردانده‌اند دوباره درست کرده‌ایم و فرستاده‌ایم در لندن ثبت اختراع شده در تهران هم همین‌طور حالا شما از راه رسیده با توجه به اینکه رشته تخصصی‌تان هم مدیریت است می‌گویید که طرح مال خودتان است. گفتم آقای محرابیان عزیز اگر همین چند برگ و توضیحات اولیه بنده نبود این پکیج به قول شما قطور هم وجود نداشت شما طرح و ایده مرا برداشته‌اید و نمونه‌سازی کرده‌اید. خب اگر من هم این سرمایه را داشتم قطورتر از این پرونده تشکیل می‌دادم آزمایشات مجهزتر از این انجام می‌دادم در ضمن آزمایشات شما هم خیلی ایراد فنی دارد، اعتبار علمی ندارد ولی به هر حال این کار رو هم کرده‌اید این دلیل نمی‌شود، شما برای انجام این کار بودجه داشته‌اید من نداشتم، آمدم با شما شریک بشوم و بگویم آقا بودجه را بیاورید با هم کار کنیم شما به تنهایی بودجه را برداشتید و خودتان کار کرده‌اید و طرح را به نام خودتان ثبت کرده‌اید. حدودا یک ساعت با یکدیگر بحث کردیم ولی نتیجه‌ای نداشت بنابراین با عصبانیت از اتاقش بیرون آمدم. حدود 6 روز بعد آقای ترابی که هم اتاقی محرابیان بود با بنده تماس گرفت.
شما مگر شماره تماستان را داده بودید؟
بله داده بودم چون نامه‌های زیادی به شهردار آقای احمدی‌نژاد، شخص آقا محرابیان و آقای مازیار حسینی در همین مدت کوتاه نوشته بودم و در این نامه‌ها همیشه شماره تماس می‌نوشتم. خلاصه آقای ترابی تماس گرفتند که آقای محرابیان از آن روزی که شما تشریف برده‌اید خیلی ناراحت هستند دوست ندارند که کسی از ایشان آزرده باشد می‌خواهند دوباره شما را ببینند، من گفتم اگر بحث جدیدی است بیایم دیدم تاکید دارند فردای آن روز یعنی دقیقا یک هفته بعد از دیدار اولی با محرابیان روز دوشنبه 4 بعدازظهر این دیدار انجام شد. رفتم و دیدم دوباره همان آقای ترابی به‌اتفاق آقای محرابیان در اتاق هستند. این بار و بر خلاف دفعه قبل آقای محرابیان برخورد خوبی داشت. خیلی تعارف کرد و از پشت میزشان آمد و کنارم نشست با میوه و شیرینی هم پذیرایی کرد. به محض اینکه شروع کرد به صحبت دقیقا این جمله را به کار برد، گفت: یعنی شما می‌گویید که ما طرح شما را دزدیده‌ایم. وقتی این حرف را زدند من یک مقدار شک کردم و پیش خودم گفتم نکند که در حال ضبط کردن صدای من هستند چون بی‌مقدمه این چنین حرفی را زد کمی محتاط شدم و جواب دادم نخیر من نمی‌گویم شما طرح مرا دزدیده‌‌اید من گفتم شما طرح مرا به اسم خودتان ثبت اختراع کرده‌اید. حالا اسمش هرچی هست، من نمی‌دانم اسمش دزدی است یا خیر. دوباره بحث کردیم دیدیم که باز همان صحبت‌هاست و حرف جدیدی نیست. بعد از نیم ساعت و 3 ربع بحث کردن دوباره من با عصبانیت خارج شدم و گفتم من به دادگاه شکایت می‌کنم. گفت شما اگر خیلی ناراحت هستید بروید پیش آقای احمدی‌نژاد گفتم من با ایشان هیچ کاری ندارم. اسم شما در ثبت اختراع آمده و همه هم می‌گویند شما مدیر پروژه هستید من فعلا مشکلم را با شما باید حل بکنم با آقای احمدی‌نژاد کاری ندارم.
آقای محرابیان واکنش خاصی نشان ندادند؟
چرا، گفت ما در حال چاپ یک ویژه‌نامه هستیم.چند هفته دیگر در روزنامه همشهری از زیر چاپ بیرون می‌آید و شما تازه از راه پیدا شده‌اید و کاری هم که نکرده‌اید.منظورش از کاری نکرده‌اید، چه بود؟گفت: شما هیچ کاری نکرده‌اید فقط یک طرحی داده‌اید. من هم پاسخ دادم این مسلم است هر اختراعی از ایده ساده شروع شده همین تلفن همراه را اگر به آقای گراهام بل که تلفن را اختراع کرده، بدهید نمی‌داند چه هست ولی اختراع ایشان بود. هواپیما با آن عظمتش ابتدا دو تا تخته را به یکدیگر میخ زدند گفتم شما آدم علمی هستید شما فوق لیسانس عمران هستید از شما بعید است اینجوری حرف زدن این حرف منطقی نیست کتاب فارسی چهارم ابتدایی را مطالعه کنید در توضیح داستان اختراع تلفن آقای گراهام بل در متن کتاب نوشته که هر اختراع بزرگ از ایده ساده شروع شده و شما این ایده ساده را از بنده گرفته‌اید. بعد خوردیم به تعطیلات عید و سال بعد. من رفتم روزنامه همشهری بخش ایرانشهر سال 84. چون شنیده بودم که قرار است ویژه‌نامه در این‌باره چاپ کند.با مسوول ویژه نامه صحبت کردم گفتم این طرح مال من است و شما در حال چاپ ویژه‌نامه‌ای درباره آن هستید شما نباید این کار را بکنید چون طرح من مصادره شده و این کار شما اشکال دارد. او خیلی عصبانی شد و با حالت ناراحتی گفت که به بنده هیچ ربطی ندارد من مامورم و معذور. شما مشکلتان را با آقای محرابیان حل کنید به ما دستور دادند باید چاپ کنیم. بعد از آن من خیلی ناامید برگشتم اما به جاهای متعددی مراجعه کردم به آقای چمران و اعضای شورای شهر نامه نوشتم پیش آقای شریعتمداری عضو شورای شهر در دانشگاه علم و صنعت رفتم. منتظر شدم که از سر کلاس بیرون بیایند. وقتی ماجرا را توضیح دادم گفت ما کاری نمی‌توانیم بکنیم. گفتم آقای دکتر این طرح دزدیده شده شما عضو شورای شهر هستید باید از طرح من دفاع بکنید. آقای دکتری را که همکارش بود، صدا کرد.
اسمش چه بود؟
اسمش الان در خاطرم نیست ظاهرا آن آقا معاون آقای احمدی‌نژاد بود، گفت ‌آقای دکتر ایشان حرف‌های جالبی دارند مرا به اتاقش برد و گفت قضیه چیست گفتم چنین چیزی است و من چنین طرحی را پارسال ارائه داده‌ام و الان آقای محرابیان، آقای احمدی‌نژاد و آقای مازیار حسینی می‌گویند این طرح برای ماست و خیلی هم تبلیغ می‌کنند. ایشان گفت بله اتفاقا این طرح به ذهن خود من هم قبلا رسیده بود یک شب در عالم خواب و بیداری بودم گفتم بهتر است که با چوپ و خرید چند ستون از چوب اتاقم را محکم درست کنم که یه وقت اگر زلزله آمد من با بچه‌ها و خانم در امان باشیم. طرح ساده‌ای است این جواب یک آقای دکتر عمران که استاد دانشگاه است به من بود. گفتم آقای دکتر ببخشید پس جواب بنده، شما که تخصصتان این است مدیر پروژه عمران هستید استاد دانشگاه هستید این طرح اگر به ذهنتان رسید برای اجرایش چه کار کردید.آنجا هم نتیجه نگرفتم. آقای شریعتمداری و شورای شهر هیچ کاری نکردند رفتم پیش آقای چمران وقت ملاقات نداد 3 – 4 بار رفتم رئیس دفترشان کاملا بنده را می‌شناسد نامه هم دادم به آقای چمران و ثبت دفترم هم کردم بعد دیدم ایشان پاراف کرده برای بایگانی و هیچ جوابی به من نداد. آقای چمران متاسفانه خیلی بی‌تفاوت بودند از آقای حمزه شکیب هم که حتی در بحث اتاق امن در ویژه‌نامه اظهارنظر هم کرده بود بارها وقت گرفتم گفت وقت ندارم.
با شخص آقای احمدی‌نژاد ارتباطی نگرفتید؟
نامه‌های زیادی برایشان ارسال کردم اما بی نتیجه بود دوباره رفتم پژوهشگاه زلزله دست به دامن آنجا شدم. آقای دکتر محمود حسینی که معاون پژوهشی ضد زلزله دقیقا در جریان قضیه بودند. آقای دکتر سروقد مقدم دبیر انجمن زلزله هم همینطور. خلاصه آنان لطف کردند نامه‌ای از طرف پژوهش زلزله به صورت رسمی به شخص آقای احمدی‌نژاد نوشتم مبنی بر اینکه جناب آقای احمدی‌نژاد همکار محترم در دانشگاه علم و صنعت آقای فرزاد سلیمی مخترع اتاق امن است و ایده اولیه از ایشان است. برای اولین بار سال گذشته طرح را به ما عرضه کرد ولی ما به‌دلیل کمبود امکانات و بودجه به شما (شهرداری) معرفی کردیم. متاسفانه الان شهرداری ادعا می‌کند که ثبت اختراع برای شهرداری است و از آقای سلیمی هم هیچ اسمی برده نشده است، در نامه درخواست اصلاح شده بود.
آقای احمدی‌نژاد بعد از نامه چه دستور داده بودند؟
کپی نامه را دارم پاراف‌های مختلفی زیر نامه خورده.
آقای احمدی‌نژاد چه پاراف کردند؟
رئیس دفتر ایشان آقای شیخ‌الاسلام پاراف کرده بود به آقای محرابیان که جوابشان را بدهید محرابیان در دو صفحه به پژوهشگاه زلزله پاسخ دادند ولی متاسفانه این جزو مسائل شرم‌آوری است که در پرونده «اتاق امن» است چون دو صفحه نامه با لحنی توهین‌آمیز به پژوهشگاه زلزله و آقای محمود حسینی که خودشان استاد زلزله هستند و فردی بسیار وارسته و ارزشمند هستند نوشتند.پس از این طریق هم نتیجه نگرفتیدخیر، بعد از آن تبلیغات شروع شد که در این فاصله با بحث انتخابات ریاست جمهوری همراه بود آقای احمدی‌نژاد هم کاندیدا شد.در سطح شهر تابلوهای12 متری برای تبلیغ اتاق امن زدند. سایت اینترنتی ویژه برای آن راه انداختند بعد در آن آورده بودند که این طرح متعلق به شهرداری تهران است و هیچکس حق دخل و تصرف در آن را ندارد و حقش محفوظ است آقای احمدی‌نژاد هم تبلیغات گسترد‌ه‌ای کرده بود در انواع روزنامه‌ها.چه می‌گفتند؟آقای احمدی‌نژاد می‌گفت که کارشناسان شهرداری اتاق امن را اختراع کرده‌اند. طرح ابتکاری شهرداری تهران است شخص آقای احمدی‌نژاد هم مصاحبه می‌کرد و کسی به جز ایشان راجع به اتاق امن مصاحبه نکرد. حتی آقای محرابیان هم هیچ حرفی راجع‌به اتاق امن نزده چیزی حدود یک ماهی آقای احمدی‌نژاد تبلیغات گسترده‌ای کردند و گفتند که روی این طرح حدود 30 هزار نفر ساعت کار شده و 60 آزمایش تخصصی انجام شده و 1200 مقاله بین‌المللی و خارجی مطالعه شده و طرحی است که کارشناسی شده و بسیار کارایی دارد این طرح تنها راه مقابله با زلزله است. اینها عین همان گفته‌هایی است که در مصاحبه آورده شده.
آقای احمدی‌نژاد آن زمان در جریان بودند که شما طراح این طرح هستید؟ شاید اطلاع نداشتند؟
من به قدری نامه داده بودم که حد نداشت به صورت مسلسل‌وار نامه می‌دادم.بعد از آن آقایان درگیر انتخابات شدند. ولی در جریان همین نامه‌نگاری‌ها و در نزدیک انتخابات آقای احمدی‌نژاد به یکی از نامه‌های بنده دستور بررسی داد اگر حق با ایشان است باید در تمامی تبلیغات اصلاح شود و نام ایشان ذکر شود. عین دستورشان که نامه رسمی است وجود دارد.‌ آقای شیخ‌الاسلام رئیس دفترشان پاراف کرده بود برای آقای اعلایی مدیر کل روابط عمومی منشی او با منزل تماس گرفت که آقای اعلایی می‌خواهد شما را ببیند، رفتم پیش آقای اعلایی.گفت که آقای احمدی‌نژاد دستور داده ‌که من به این موضوع رسیدگی کنم بعد از اینکه مدارک من را دید و در یک نامه خوب و کاملی نتیجه را به ‌آقای احمدی‌نژاد جواب دادند که جناب آقای احمدی‌نژاد بنا به دستور شما بررسی کردیم بر اساس مدارک و نامه‌ها حق با ایشان است و اسم ایشان باید به عنوان اولین طراح اتاق امن اصلاح شود و در تبلیغات بیاید این نامه در 5/4/84 بود درست روزی که‌ آقای احمدی‌نژاد به عنوان رئیس‌جمهور انتخاب شدند. طبعا نامه بلاتکلیف رها شد و همه آنها به صورت اتوبوسی به نهاد ریاست‌جمهوری رفتند و دیگر کسی در شهرداری نبود که به نامه‌ها پاسخ بدهد، مدتی گذشت حدود یک یا 2 ماه بعد متوجه شدم آقای اعلایی مدیرکل تشریفات ریاست‌جمهوری
” محرابيان به من گفت چه فرقي مي‌كند كه طرح اتاق امن به نام من باشد يا شما. مهم نجات جان انسان‌هاست. “
شده دوباره پیگیر شدم اما از طریق منشی‌جواب داد به آقای سلیمی بگویید دیگر به ما مربوط نیست ما در ریاست جمهوری هستیم و موضوع شما مربوط به شهرداری می‌شود و ما اکنون در شهرداری نیستیم بنده نامه‌ای به ایشان فکس کردم که آقای اعلایی درست است که شما در ریاست جمهوری هستید اما بحث شخصی است و اداری نیست آقای محرابیان، آقای احمدی‌نژاد طرح من را به اسم خودشان ثبت کردند و همان آقایان الان در کنار شما هستند بگویید حق من را بدهند.
بعد چه کردید؟
مجبور شدم شکایت کنم من در قسمت خواندگان اسم 4 را نوشته بودم یعنی از 4 نفر در آن واحد شکایت کرده بودم در جدول.آقای دکتر احمدی‌نژاد، آقای علی‌اکبر محرابیان آقای مازیار حسینی و موسی مظلوم.چرا آقای مظلوم؟چون شنیده بودم که اسم ایشان در ثبت اختراع بود. در ثبت اختراع اسم آقای محرابیان و آقای مظلوم بود وگرنه من ‌آقای مظلوم را ندیده بودم و نمی‌شناختم ولی چون اسمش در ثبت اختراع بود و در ویژه‌نامه هم عکس ایشان چاپ شده بود و به عنوان دبیر پروژه معرفی شده بود از او شکایت کردم.
و چرا آقای احمدی‌نژاد؟
اتفاقا دادیار هم همین را گفت و پرسید چرا از آقای احمدی‌نژاد چرا اینجا به عنوان خوانده ردیف اول شکایت کرده‌اید.گفتم چون تمام کارها با مسوولیت ایشان انجام شده و طبق مستندهایی که بنده دارم آقای مازیارحسینی تعریف کرده چون زلزله بم اتفاق افتاده بود آقای احمدی‌نژاد نگران تهران بودند آمدند به همه اخطار دادند که برای تهران راه‌حل بدهید که ما طرح اتاق امن را به ایشان ارائه کردیم. آقای مازیار حسینی گفته طرح اتاق امن را به آقای احمدی‌نژاد ارائه کردیم و ایشان این طرح را پسندیدند و دستور پیگیری و اجرا دادند. این جمله خیلی مهم است چون بعد از این می‌خواهم به موضوعی اشاره بکنم که اهمیت زیادی دارد.
بعد از آن گفتم چون آقای احمدی‌نژاد هم شهردار هستند این قضیه به ایشان هم بر می‌گردد که گفتند نه اسم ایشان را لاک بگیرید تا من دادخواست شما را بپذیرم. من هم همین که دادخواست را نوشته بودم ترسم داشتم. آقایان دیگر رئیس‌جمهور شده بودند و ایشان هم مشاور رئیس‌جمهور بود جو از لحاظ روانی مساعد نبود من اولین نفری بودم که در این وادی قدم می‌گذاشتم یعنی علیه رئیس‌جمهور دادخواست می‌دادم. بنابراین تسلیم نظر خانم دادیار شدم گفتم باشد با دستوردادیار لاک گرفتم پرونده‌ها را دادم و 2 آبان 84 شکایت کردم.
یک ماه بعد اولین جلسه دادگاه تشکیل شد و آقای دکتر مظلوم به جلسه دادگاه آمدند. آقای مظلوم تا مرا دید گفت به من بگو که باید بیایم وقتم را با توی بی‌سواد در دادگاه تلف کنم.من به ایشان گفتم الحمدلله خداوند شما آدم باسواد را محتاج من بی‌سواد کرده که بیایید طرح من بی‌سواد را به اسم خودتان ثبت اختراع کنید.
شما قبلا آقای مظلوم را دیده بودید؟
بله. ایشان عضو هیات علمی دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی است، در نارمک هم با آقای محرابیان و احمدی‌نژاد همسایه است. بار دوم که رفتم پیش آقای محرابیان شواهدی خوب گیرم آمد.چه شواهدی؟در دیدار دوم آقا محرابیان به من گفت: چرا اینقدر حساسیت نشان می‌دهید شما نیت خیری دارید و می‌خواهی جان انسان‌ها را نجات بدهی بنده نیز می‌خواهم چنین کاری بکنم حال چه فرقی می‌کند این طرح به اسم بنده باشد یا شما. گفتم جناب آقای محرابیان اگر عکس و اسم خودتان را در ویژه‌نامه چاپ نمی‌کردی من می‌گفتم که نیت شما خیر است ولی چون با امکانات شهرداری این کار را کرده‌اید اینچنین شعارهایی را برای من ندهید نکته دیگر بحث بر سر ایده اختراع بود.به محرابیان گفتم: اصلا همه ایرادها به کنار من از شما سوالی دارم، مگر شما نمی‌گویید که شما 3 نفرآقای احمدی‌نژاد، آقای محرابیان و آقای مظلوم اختراع کرده‌اند. گفت چرا. سوال کردم یک اختراع در یک زمان به ذهن 3 نفر نمی‌رسد حتما ابتدا به ذهن یکی از شما رسیده کدامتان اولین نفر بودید؟ گفت به ذهن آقای دکتر مظلوم که استاد دانشگاه هم هستند و رشته تحصیلی‌شان هم این است.پیش آقای مظلوم رفتم و اولین‌بار دانشگاه دیدمش. خودم را معرفی کردم کمی جا خورد همان سوال را از آقای مظلوم پرسیدم در جواب گفت شما خبر دارید که ما کتاب چاپ کردیم، گفتم خیر، گفت در ماشین دارم بیا تا یک نسخه هدیه کنم. از اتاقش تا پارکینگ حدودا 10 دقیقه در راه بودیم مسافت خیلی طولانی بود من در این فاصله پرسیدم از شما یک اسم می‌خواهم این طرح به ذهن کدام‌یک از شما زودتر رسید.گفت الان کتاب را می‌دهم داخل کتاب نوشته شده اسم را نگفت از داخل ماشین نشان یک نسخه از آن کتاب را به من داد. بعد نشست داخل ماشین و با سرعت رفت من هر چه گشتم که متوجه شوم اسم چه کسی داخل کتاب نوشته شده اما چیزی نبود یعنی هیچکس جرات نکرد به صراحت بگوید چه کسی این طرح را اختراع کرده چون می‌دانستند که این طرح را از جای دیگری برداشتند این جسارت را نداشتند فقط گفتند طرح ابتکاری شهرداری تهران.
در دادگاه چه اتفاقی افتاد؟
قاضی ارجاع کرد برای کارشناس. چون آقایان مدعی بودند که طرح ما فرق می‌کند و هیچ شباهتی به طرح این آقا ندارد ادعای اولشان این بود که قاضی در سوالاتی از کارشناس پرسید از قاضی آیا این دو طرح یکی هستند یا خیر متفاوت‌اند.کارشناس جواب داد این دو طرح کاملا شبیه به هم است. طرح آقای فرزاد سلیمانی چون در سال 82 در روزنامه‌های مختلف چاپ شده مقدم‌تر از طرح خواندگان است.یک ماده قانونی در قانون ثبت اختراعات است که اگر کسی طرحی را در رسانه‌ها به یک شکلی علنی کند همان روز می‌شود روز ثبت اختراعش. حتی اگر ثبت اختراع نکرده باشد و اگر بعد از آن تاریخ کسی برود و ثبت اختراع کند ثبت اختراعش باطل است ماجرای من هم همینطور بود اما مسائل دیگر به آن اضافه شد و آن اینکه آقایان تصادفی نیامده‌اند طرح مرا کپی‌ بردارند طرح من در اختیارشان بود که برداشتند به نام خودشان ثبت کردند نه اینکه به صورت تصادفی باشد یا اینکه اینها هم به ذهنشان این طرح رسیده است.بعد از نظر کارشناس چه واکنشی از طرف خواندگان اتخاذ شد؟قبل از اینکه به این سوال جواب دهم باید یک نکته را بگویم، عنوان اختراع ثبت شده از سوی محرابیان و مظلوم ایمنی ساختمان با بافت فرسوده در مقابل زلزله بود که کارشناس اعلام نظر کرده بود این عنوان با طرح و اجرای اتاق امن همخوانی ندارد، چون آقایان در مصاحبه‌ها گفته‌اند اتاق امن اما عنوان اختراع فرق داشت.نظر کارشناسی رفت برای دادگاه و دادگاه ابلاغ کرد وکیل آنها کلی اعتراض نوشته بود که این آقای کارشناس تخصصش را ندارد و بی‌سواد است. من تقاضای 3 نفر کارشناس دارم که قاضی پذیرفت.
اینها در چه سالی انجام شد؟
فکر می‌کنم وارد سال 85 شده بودیم. یا اواخر 84.اما در این مرحله کار کمی طول کشید.
چرا؟
فکر کنم تحت فشار بودند و حتی در مراحلی قصد استعفا داشتند اما سرانجام نظر کارشناس اولیه را پذیرفتند.وکیل این دو نفر مجددا تقاضای 5 کارشناس را داد این بار که قاضی رای صادر کرد به این مضمون که به علت تقلید و مشابه‌سازی، ثبت اختراع آقایان باطل و به ‌نام فرزاد سلیمی منتقل می‌شود. وکیل آنها اعتراض کرد. رفت برای دادگاه تجدیدنظر در آنجا متاسفانه آنجا بیش از حد معمول طول کشید.
چه سالی؟
تقریبا مهرماه 87حکم قاضی
چه زمانی صادر شد؟
یک ماه قبل از آن در تابستان 87 حکم قاضی صادر شد.
یعنی شما از سال 85 تا 87 در رفت و آمد بودید برای گرفتن حکم؟
بله البته من سال 84 شکایت کردم.از سال 84 تا 87 سه‌سال طول کشید تا حکم صادر شود?بله. اطاله دادرسی بود. چون یکی از ترفندهای آقای وکیل آقایان این بود که به یک بهانه‌ای حکم به عقب بیندازد. مثلا آمدند قضیه را دور زدند و رفتند سراغ دفاعیه دیگری گفتند اصلا می‌دانید چی است طرح را نه ما اختراع کردیم نه آقای سلیمی بلکه یک آقای انگلیسی مخترع آن بوده که در سال 1950 کتابی در آن باره نوشته این باز مشکلات دیگری ایجاد کرد که شما می‌گویید این طرح از طرف یک آقای انگلیسی است پس چرا به اسم خودتان ثبت کرده‌اید چه جوابی دارید البته من بعدا تحقیق کردم و دیدم این حرف موضوعیت ندارد، این آقا یک قفس توری برای جنگ جهانی دوم برای مقابله با بمباران هوایی ابداع کرده که ظرف و عتیقه‌جات را در آن بگذارند که زیر آوار نماند یا اگر شد 2 تا آدم به صورت درازکش می‌توانند داخلش بروند، چون در بمباران هوایی از 15 دقیقه قبل آژیر می‌کشند و مردم متوجه می‌شوند که قرار است بمباران نزدیک است، ولی زلزله که اینچنین نیست، زلزله ناگهانی است و 2 الی 3 ثانیه بیشتر وقت نداری، در بمباران هوایی یک ربع طرف وقت دارد. بنابر این رد شد.قاضی تجدید نظرهم اردیبهشت ‌ماه سال حکم داد یک ماه طول کشید تا حکم از تایپ بیرون بیاید و رای ابلاغ شود رای هم قطعی بود و آخر اردیبهشت 88 به من ابلاغ شد.
در طول این مدت کار را از مسیر دیگر پیگیری کردید؟
بله از طریق حاج داوود احمدی‌نژاد و آقای غرقی رئیس شکایت‌های مردمی.با حاج داود 45 دقیقه درب منزلش صحبت کردم موضوع را توضیح دادم گفت مساله زیاد مهمی نیست حاج داوود اصلا به تحقیقات زلزله اعتقاد نداشت و می‌گفت نمی‌توان از این طریق با زلزله مقابله کرد طرح خاص خود را داشت.
چه طرحی؟
معتقد بود با توجه به آنکه بر اساس تحقیقات مختلف حیوانات کمی زودتر از انسان زلزله را متوجه می‌شوند در چهار گوشه تهران چهار طویله احداث کنیم و تجهیز آنها به علایم هشداردهنده به محض دریافت علایم سیستم هشدار به صدا درآید تا از این طریق مردم از وقوع زلزله متوجه شوند.
برای شما کار خاصی انجام نداد؟
چرا نامه‌ای داشتم که به دفتر تحویل داد البته فکر نمی‌کردم این کار را کند اما انجام داد ولی جوابی دریافت نکردم آقای غرقی هم پس از مدتی پیگیری گفت به من مربوط نیست.احتمالا آقای احمدی‌نژاد مطلع نشده و گرنه در سال 84 به دنبال احقاق حق بود.من 4 سال جان کندم ابتدا چنین نظری داشتن اما بعد به نتایج دیگری رسیدم.
چه نتایجی؟
من سه سال مزاحم یکی از معتمدان نظام می‌شدم که الان نمی‌توانم نام ایشان را بیاورم در جریان کار قرارش دادم ابتدا باور نمی‌کرد و قصد ورود به ماجرا نداشت اما بعد از رای دادگاه قصد میانجیگری داشت و اواخر سال قبل با آقای احمدی‌نژاد شخصا در این باره حرف زده بود. آقای احمدی‌نژاد عصبانی شده و گفتند که این آقا برای خودش گفته این طرح مال من بوده و به آقای محرابیان هدیه دادم که به اسم خودش ثبت کند.
مطمئنید؟
بله. این شخص که آدم متینی است خودش بدون واسطه شنیده بود و برای من نقل کرد. او شاهد است و چون انسان متدینی است دروغ در کارش نیست.
شاید واقعا به ذهن آقای احمدی‌نژاد هم رسیده؟
به چند دلیل نمی‌شود. اول صحبت آقای محرابیان که گفت به ذهن آقای مظلوم رسیده، دوم مصاحبه آقای مازیار حسینی، رئیس سازمان مدیریت بحران که در مصاحبه‌ای با خبرنگاران اعلام کرد: این طرح به آقای احمدی‌نژاد ارائه شد و ایشان آن را پسندیدند نکته سوم نامه ایشان قبل از انتخابات ریاست جمهوری سال 84 اگر طرح مال خودش بود چرا دستور بررسی داد، کدام حرفش درست نامه رسمی یا ادعای آنکه طرح ایده خودش بوده.
با این حساب قضیه را چگونه پیگیری می‌کنید برای شما با احقاق حق تمام شده؟
نه قصد دارم دنبال کنم چون ماجرا چند بعد دارد.در دادگاه اول فقط راجع به ابطال ثبت اختراع شکایت بررسی می‌شد و به مسائل دیگر وارد نمی‌شد اما راجع به ضرر و زیان باید کیفری اقدام کرد.
این کار را می‌خواهید انجام دهید؟
بله این قضیه از چند بعد قابل پیگیری است آقای احمدی‌نژاد همه‌جا گفته‌اند که طرح برای شهرداری تهران است و حق‌وحقوق برای شهرداری محفوظ است. پس چرا به نام شخص ثبت اختراع شده آیا این سوءاستفاده از عنوان دولتی نیست. تمام هزینه‌های اجرای طرح با منابع شهرداری بوده پس چرا به اسم آقای محرابیان ثبت شده چرا به اسم شهرداری ثبت نشد چون فرد این کار را نکرده و با بودجه دولتی انجام شده باید به اسم دولت ثبت اختراع شود.به اسم اتاق امن آقای مظلوم رفته 2 بار هم استرالیا. تاریخ‌های سفرش را هم دارم مالزی رفته ایتالیا رفته و راجع به اتاق امن کنفرانس داده.
چرا؟
می‌دانید در این چهار سال چه بر سر خانواده من آمده زندگی خانواده 4 سال زیر سایه اتاق امن بود یک بار دخترم از عصبانیت تمام کاغذها را پاره کرد هنوز کاغذ پاره‌ها را دارم خسته شده بود از این مساله. چهار سال دویدم. خانم من جانباز شیمیایی است 4 سال زندگی‌اش وقف یک طرح شده بود که از شوهرش دزیده بودند آیا اینها قابل پیگیری نیست. منتظر واکنش آقایان هستم اگر همچنان مغرورانه برخورد کنند حتما شکایت خواهم کرد.

تجمع .جمعي از اعضاي هيات علمي‏، دانش‌آموختگان و دانشجويان دانشگاه تهران و علوم پزشكي تهران

روح‌الاميني در جمع اعضاي هيات علمي‏ دانشگاه تهران:بايد عاملين قتل فرزندم قصاص شوند

سحام نیوز: جمعي از اعضاي هيات علمي‏، دانش‌آموختگان و دانشجويان دانشگاه تهران و علوم پزشكي تهران در اعتراض به دستگيري و ادامه بازداشت جمعي از اعضاي هيات علمي و دانش‌آموختگان اين دانشگاه،پس از برگزاري تجمعي آرام براي عرض تسليت به عبدالحسين روح‌الاميني نجف‌آبادي به دانشكده داروسازي دانشگاه علوم پزشكي تهران رفتند.
به گزارش ايلنا، در اين تجمع كه بيش از يك‌صد تن از دانشگاهيان حضور داشتند دكتر عبدالحسين روح‌الاميني در سخناني با بيان اينكه اميدوارم خداوند روح فرزندم را شاد كند، گفت: بايستي عاملين قتل وي پيدا و قصاص شوند تا منجر به تغيير در روند به وجود آمده شود. همچنين همسر يكي از بازداشت‌شدگان با ارائه گزارشي از روند بازداشت همسر خود و اتفاقاتي كه در زندان براي آنان افتاده است نسبت به روند اخذ اعترافات، اعتراض كرد.
در انتهاي اين تجمع نيز بيانيه‌اي قرائت شد كه در آن اعضاي هيات علمي و دانش‌آموختگان دانشگاه تهران و علوم پزشكي تهران نسبت به دستگيري اساتيد فرهيخته و همچنين هتك حرمت به حريم دانشگاه اعتراض نموده و تاكيد كردند:
از خود سوال مي‌پرسيم كه به كدامين جرم و براساس كدام قانون اين همه فجايع صورت مي‌گيرد؟
آن چيزي كه امروز ذهن فرهيختگان جامعه را به خود مشغول نموده بازداشت جمع كثيري از فرزندان اين كشور است كه پيش از اين براي حضور حداكثري مردم در پاي صندوق‌هاي راي و ترغيب آنان به شركت فعالانه در رقم زدن سرنوشت اخير در جهت بهبود اوضاع و شرايط حاكم تمام تلاش خود را به كار گرفتند و امروز بدون توجه به اين دلسوزي و تعهد آنان نسبت به آرمان‌هاي امام، انقلاب اسلامي و قانون اساسي و بدون كمترين توجيهي در اسارت مي‌باشند اينگونه عمل كردن خلاف فرمايش رهبري مبني بر شناخت دوست و دشمن واقعي مي‌باشد.
در پايان اين بيانيه تاكيد شده است: ما به عنوان جمعي از اعضاي هيات علمي دانشگاه تهران و علوم پزشكي تهران ضمن ابراز نگراني پيرامون وضعيت اين عزيزان و محكوم نمودن ادامه بازداشت فعالين سياسي و دانشگاهي پس از گذشت بيش از يك ماه به مسوولين امر هشدار مي‌دهد تا هرچه سريع‌تر به ادامه چنين اعترافات غيرقانوني و غيرشرعي و خلاف نظر رهبري انقلاب پايان داده و در جهت آزادي بي‌قيد و شرط كليه افراد در بند اقدام نمايند.
۱۱/۵/۱۳۸۸

سید هادی خامنه ای، دبير‌كل مجمع نيروهاي خط امام:انقلاب نکردیم که سینه جوانان خود را هدف قرار دهیم

سلام ــ من واقعاَ تعجب مي‌كنم كه عده‌اي ادعاي عمل به اسلام و قانون اساسي را دارند، اما در عمل رفتارهايي را انجام مي‌دهند كه نه توجيه شرعي دارد نه توجيه قانوني و همين افراد در صف اول ساختارشكني هستند. به هر حال بايد هشدار داد كه اين گونه رفتار نكنيد و از همه بخواهيم كه در مقابل اين‌گونه رفتارها واكنش جدي نشان دهند.بدون‌شك قهر و عذاب الهي متوجه كساني خواهد شد كه يا ظلم كنند يا در مقابل ظلم و ستم سكوت كنند. چرا كه در حقيقت با آن همراهي كرده‌اند.
این نماینده سابق‌مجلس گفت: در سال‌های اول انقلاب فرهنگی در کشور بود که بنای آن برخدمت بیشتر به انقلاب و نظام استوار بود. به همین دلیل کسانی که دلسوزی بیشتری داشتند، هزینه بیشتری هم می‌پرداختند. خانواده معظم شهدا، جانبازان وایثارگران از مصادیق همان فرهنگ هستند، امروز هم به نوعی دیگر شاهد احیای همان فرهنگ هستیم و یکی از خدمات مهندس موسوی در ماه‌های اخیر این بوده که برخی از شعارها و آرمان‌های انقلاب را احیا کرده است.



وی افزود: آماده شدن برای پرداخت هزینه‌های مادی و معنوی در راه امام و انقلاب که راه خداست، ادامه همان فرهنگی است که در سال‌های اول انقلاب در کشور حاکم بود. شما مطمئن باشید که اگر در راه خدا مجاهده کنید،خودش شما را هدایت خواهد کرد همان‌گونه که این روزها دل‌های مردم را به هم پیوند داده ودر مسیری مقدس متحد ساخته است. سید‌هادی خامنه‌ای گفت: ما به دلایل مختلف بیش از هر چیز نیازمند فعاليت فرهنگی هستیم که یک کار زیربنایی والبته تدریجی و زمان‌بر است.


وی افزود: یکی از توفیقاتی که در ماه‌های اخیر به دست آمد این بود که اکثریت نیروهای نخبه علمی، فرهنگی و هنری کشور بیش از گذشته به صحنه آمدند و با تعهد و دلسوزی تلاش کردند، اولا مردم را به مشارکت در انتخابات تشویق کنند و ثانیا افکار عمومی را با ضرورت‌های فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی کشور آشنا کردند. این عده پس از انتخابات هم متعهدانه در کنار مردم حضور دارند و با خلاقیت مثال‌زدنی به تقویت و گسترش موج سبز پرداخته‌اند. دبير‌كل مجمع نيروهاي خط امام با تاکید بر حفظ ارتباط با نیروهای نخبه فرهنگی گفت: همگی شما یا مستقیما در فعالیت‌های فرهنگی اشتغال دارید یا غیر مستقیم با حوزه‌های فرهنگی مرتبط هستید، به همین دلیل تلاش کنید در هر بخشی که هستید به گسترش گفتمان جدیدی که در جامعه شکل گرفته کمک کنید .گفتمانی که بر محور آزادی معنویت و حقوق شهروندی استوار است.


امروز آگاهی مردم بیشتر زمینه را برای این حرکت سبز ایجاد کرده است. عضو شورای بازنگری قانون اساسی با اشاره به ظرفیت‌های قانون اساسی گفت: خوشبختانه قانون اساسی ما ظرفیت‌های بسیار بالایی دارد. ما ضمن آن که تمام فعالیت‌های خود را باید در چارچوب همین قانون تعریف کنیم، باید به دنبال احیای اصول فراموش شده قانون اساسی باشیم و هر جا که این قانون خدشه‌دار و يا به آن بی‌اعتنایی شد،حساسیت نشان دهیم. وي با تاكيد بر اين كه همگی ما موظف به قانون گرایی هستیم تصريح كرد: قویا معتقدیم که رفتارهای برخی افراد ودستگاه‌ها در تضاد با قانون اساسی است و به همین دلیل باید تلاش کنیم همه افراد نهادها و جریانات به تمیکن از قانون تن دهند. دبير‌كل مجمع نيروهاي خط امام با اشاره به ضرب المثلی که رعایت حرمت مسجد را با متولی آن می‌داند،گفت: وقتی برخی اعضای شورای نگهبان قانون اساسی، به حمایت از نامزدی خاص بپردازند و بی طرفی‌ آنها نقض شود، سنگ بنای بی‌اعتمادی به شورای نگهبان و در پی آن تضعیف قانون اساسی را گذاشته‌اند.


مدیر مسئول روزنامه حیات نو با اشاره به کشته شدن برخی از شهروندان در‌حوادث اخیر ودر بازداشتگاه‌ها گفت: واقع امر این است که خبر کشته شدن این عزیزان تلخ‌ترین خبر است که در سال‌های پس از پیروزی انقلاب شنیده می‌شود. ما انقلاب نکردیم که سینه جوانان خود را هدف قرار دهیم حتی اگر آنها به خیابان آمده و سخنی هم گفته باشند که خوشایند ما نباشد، شرعا و قانونا نمی‌توانیم چنین برخوردهایی با آنها داشته باشیم.مسئولان قضایی ، انتظامی و امنیتی باید پاسخ دهند که این برخوردها براساس چه ملاکی صورت گرفته است و همین بازداشتگاهی که اخیرا بسته شد،زیر نظر چه کسی بوده است.


این نماینده سابق مجلس با یادآوری خاطره‌ای از حضرت امام گفت: در سال‌های ابتدایی دهه شصت گزارش‌هایی از زندان‌ها می‌رسید که نگرانی‌هایی در جامعه ایجاد می‌کرد وحضرت امام چند بار افرادی را برای بازرسی از وضعیت زندان‌ها اعزام کردند. در مقطعی بنده و یکی دو تن از دوستان را نیز ماموریت دادند که جهت بازرسی به زندان‌ها برویم، دقیقا به خاطر دارم که هنوز 2 -3 روز از آغاز کار ما نگذشته بود که مرحوم حاج احمد آقا تماس گرفت و گفت امام خیلی نگران‌اند و می‌پرسند نتیجه کار چه شد؟ من گفتم ما تازه کار را شروع کردیم و ممکن است چند روز طول بکشد به ایشان سلام برسانید وبگویید ما به سرعت اقدام می‌کنیم و نتیجه را به عرض می‌رسانیم.


سيد هادي خامنه‌اي ادامه داد : چند روز بعد وقتی گزارش‌هایی را به امام تقدیم کردیم فوق العاده ناراحت شدند و دستور دادند هم برخی مشکلات رفع شود، هم با خاطیان برخورد لازم صورت گیرد. از ما هم خواستند که کار خود را ادامه دهیم،البته در ابتدای کار مسئولان وقت دادستانی و سازمان زندان‌ها موانعی را در کار ما ایجاد می‌کردند که با دستور امام رفع شد. دبير‌كل مجمع نيروهاي خط امام افزود: در پی تلاش همین هیات حتی تعدادي از زندانيان آزاد شدند اين در حالي بود كه در آن سال‌ها زندانيان، همان گروهك‌هاي تروريستي يا افرادي به اتهام ارتباط با آنان شرايط جنگ و بي‌ثباتي‌هاي ناشي از سال‌هاي اول انقلاب را هم داشتيم.




در عين حال حضرت امام (ره) به اين مسئه بسيار اهميت مي‌دادند كه هيچ‌گونه ظلم و اجحافي صورت نگيرد. پيش از اين هم با احضار مسئولين سه قوه و دادستان انقلاب و دادستان تهران و چند نفر ديگر كه بنده هم جزء آنها بودم در واكنش به گزارشي كه آقاي فهيم كرماني از وضعيت زندان اوين به حضرت امام (ره) داده بودند به شدت ناراحت و آزرده خاطر بودند و بعضي از رفتارهاي انجام شده را جنايت ناميدند. دبيركل مجمع نيروهاي خط امام گفت: من واقعاَ تعجب مي‌كنم كه عده‌اي ادعاي عمل به اسلام و قانون اساسي را دارند، اما در عمل رفتارهايي را انجام مي‌دهند كه نه توجيه شرعي دارد نه توجيه قانوني و همين افراد در صف اول ساختارشكني هستند.


به هر حال بايد هشدار داد كه اين گونه رفتار نكنيد و از همه بخواهيم كه در مقابل اين‌گونه رفتارها واكنش جدي نشان دهند.بدون‌شك قهر و عذاب الهي متوجه كساني خواهد شد كه يا ظلم كنند يا در مقابل ظلم و ستم سكوت كنند. چرا كه در حقيقت با آن همراهي كرده‌اند. دبير كل مجمع نيروهاي خط امام تصريح كرد: مگر در روايات نداريم كه اگر كسي كمك بخواهد و افراد شنونده به ياري او نشتابند مسلمان نيستند. جاي تاسف دارد كه برخي نمايندگان مجلس يا مقامات مسئول و شخصيت‌هاي تاثيرگذار سياسي، فرهنگي و اجتماعي سكوت كرده و سخني بر زبان نمي‌آورند آيا از جان و آبروي انسان مقدس‌تر داريم.

سيد هادي خامنه‌اي گفت: ما به سهم خود از طريق روزنامه، مصاحبه، سخنراني و گفت‌وگوهايي كه با برخي شخصيت‌ها داشته‌ايم و در آينده هم داريم در حد توان سعي مي‌كنيم به وظيفه شرعي و اخلاقي خود عمل كنيم و البته اين تلاش‌ها كافي نيست و همه بايد به صحنه بيايند. در ابتداي اين ديدار تعدادي از حاضران از نحوه بازداشت و برخوردهايي كه با آنها صورت گرفته بود گزارش‌هايي را ارائه كردند.

علی مطهری خواستار شد:پاسخگویی احمدی نژاد در خصوص حوادث اخیر





شفاف ــ دکتر علی مطهری در گفتگو با مهر افزود: رئیس جمهور به عنوان رئیس شورای عالی امنیت ملی ، مدیریت بحران اخیر را هم برعهده داشته به گونه ای که بخش عمده ای از تصمیم گیریها نیز در این خصوص برعهده احمدی نژاد بوده است. لذا عدالت اقتضا می کند وی هم در برابر اقدامات و مسئولیت های خود در حوادث اخیر پاسخگو باشد.


وی با اشاره به موضوع بازداشتگاه کهریزک و اینکه رئیس جمهور به عنوان رئیس شورای عالی امنیت ملی نیز اختیار ورود به موضوع و سپس پیگیری تعطیلی آن را داشته ، گفت: احمدی نژاد با مسئولیتی که در این رابطه داشته ، خود می توانسته زودتر و بطور غیرمستقیم رفتاری مبتنی بر رافت اسلامی را با دیگران و از جمله بازداشت شدگان حوادث اخیر اعمال نماید. اما باکمال تاسف چنین اتفاقی نیفتاد و متاسفانه در مورد برخی بازداشت شدگان از جمله مرحوم روح الامینی توسط عده ای خشونت روا داشته شد.


این عضو فراکسیون اصولگرایان مجلس شورای اسلامی با تاکید براینکه قوه قضائیه در حوادث اخیر مسئولیت آنچنانی نداشته است، عنوان کرد: در واقع بازداشتگاهها به طور مستقیم زیر نظر قوه قضائیه نبوده است، براین اساس مسئولان مستقیم بازداشتگاهها باید نسبت به نقض احتمالی حقوق شهروندی بازداشت شدگان پاسخگو باشند.


وی با اشاره به گذشت بیش از یکماه از آنچه حوادث دلخراش خواند، یادآورشد: اکنون بعد از گذشت بیش از یکماه از این حوادث دلخراش ، توصیه به رافت اسلامی آنهم در قالب یک نامه از سوی رئیس جمهور به رئیس قوه قضائیه ، کاملا بی معنا بوده و به نظر می رسد که این حرکت احمدی نژاد یک اقدام سیاسی و تبلیغاتی باشد.


مطهری در پایان تاکید کرد: بهتر بود که احمدی نژاد در نامه خود نسبت به معرفی و تعیین مجازات عاملان قتلهای بازداشتگاهها از رئیس قوه قضائیه هم درخواست اقدام فوری می نمود.

محمد رضا تابش، دبیر فراکسیون خط امام (ره) مجلس:نحوه محاكمه بازداشت‌شدگان اخير،همه را بهت‌زده كرد

سحام نیوز ــ دبير کل فراکسيون خط امام(ره) مجلس گفت:«نحوه محاکمه بازداشت‌شدگان حوادث پس از انتخابات همه را بهت‌زده کرد.» محمدرضا تابش در گفت‌وگو با پارلمان نيوز، در خصوص محاکمه بازداشت شدگان حوادث پس از انتخابات در مجتمع امام خميني که از صبح امروز آغاز شده است، گفت:
«اراده‌اي فراتر از قانون و خواست مقام معظم رهبري نمي‌خواهد تا محاکمه دستگيرشدگان حوادث پس از انتخابات به‌صورت قانوني و با کمال عدل و انصاف برگزار شود.»
وي تاکيد کرد:«ما مطمئن هستيم اگر مقام معظم رهبري از وضعيت نامناسب زندان‌ها،نحوه برخورد با بازداشت شدگان و خانواده‌هاي آنان و عدم رعايت قانون در مواجهه با آنها مطلع شوند،همچون دستور اکيد براي تعطيلي بازداشتگاه«کهريزک»دستور رعايت عدل، انصاف و قانون را در مورد محاکمه بازداشت شدگان حوادث اخير و برخورد با ناقضان قانون در زندان‌ها را صادر خواهند کرد.»
وي ادامه داد:
«نحوه محاکمه دستگيرشدگان که در آن نه به وکلا دسترسي دارند و نه خانواده و حتي خود زنداني‌ها از اتهام‌ها مطلع نيستند، همه را بهت‌زده کرده است.»
تابش تاکيد کرد:«ما نمي‌توانيم نگراني خود را از اين نحوه محاکمه اعلام نکنيم و اميدوار هستيم که اين روش تکميل سناريويي از پيش تدوين شده که همراه با نگهداري در خلأ و اعتراف‌گيري‌ها بوده، نباشد
تابش در خصوص وضعيت محمد علي ابطحي به نقل از همسر ابطحي که اخيرا به ملاقات او رفته بود، اظهار داشت:«بعد از 43 روز که همسرم را ديدم حدود 18 کيلو وزن کم کرده‌بود و آقاي ابطحي مي‌گفت که چند روزي است قرصي را به من مي‌دهند که من را از جار و جنجال و هياهوي اين دنيا فارغ کرده است.» وي خاطر نشان کرد:«ابطحي به همسرش گفته بود اين قرص من را بسيار آرام مي‌کند.»